انتخاب وزیر زن نماد اعتماد دولت به ملت

سامان صابریان/ عکس: گل آرا سجادیان

فرار دولت روحانی از به‌کارگیری زنان در منصب‌هایی مانند وزارت، سبب شد تا به سراغ شخصیت‌های سیاسی رفته و دلایل این اقدام و وضع موجود را از آن‌ها جویا شویم. حسین‌نورایی‌نژاد،عضو دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت و عضو شورای مشورتی اصلاح‌طلبان، مینو مرتاضی، فعال حوزه زنان و نیز مرضیه آذرافزا عضو شورای مرکزی زنان مسلمان نواندیش در این میزگرد حضور داشتند. بحث نظری ما این بود که دولت چه ضرورتی به انتخاب وزیر زن در کابینه دارد. حسن روحانی به عنوان رییس‌جمهور در دو دوره، وعده‌هایی برای برابری زن و مرد بیان کرد ولی در عمل چندان به این وعده‌ها عمل نکرد. با توجه به اینکه آقای روحانی استراتژیست است و می‌داند ادعایی که بیان می‌شود را باید اجرا کند، این نوع عملکرد جای تامل دارد و بی شک فریب و وعده‌های بیهوده، زیبنده اصلاحات و اعتدال نیست.درآغازمیزگرد و برای شروع ،سوال نخست را این‌گونه طرح کردیم:« در میان بانوان هستند کسانی‌که اعتقاد دارند زنان توانایی اداره وزارت را ندارند و باید در این سال‌ها در معاونت‌ها فعالیت می‌کردند تا امروز وزارتخانه داشته باشند، نظر شما چیست؟» که نتیجه نظرات این کارشناسان را در زیر می‌خوانید:

حسین نورایی‌نژاد:

سه نگاه در دفاع از عدم حضور زنان در کابینه برداشت می‌شود.

یکی اینکه برخی می‌گویند زنی در حد وزارت نداریم و زنان باید پله‌پله رشد کنند تا به وزارت برسند.

نگاه دوم این است که برخی باور دارند زنانی با صلاحیت اداره وزارت در کشور وجود دارند ولی فشارهای بیرونی اجازه نمی‌دهد از آن‌ها استفاده شود و دولت نیز اولویت ندارد که میان موضوعاتی که با آن درگیر است، در برابر این مخالفت‌ها بایستد.

نگاه سوم این است که برخی به زنان باور دارند ولی با نگاه اعتقادی که دارند، می‌گویند این روندسبب می‌شود زنان از خانه بیشتر بیرون بیایند و با آن برداشتی که خودشان از یک جامعه مطلوب دارند این مسائل سازگار نیست و بهتر است زنان در خانه‌بمانند.

به نظر من قصه ناباوری به زنان، سوخته است. ما معاونانی داریم که مدیریت قوی دارند. برای مثال در این دولت خانم‌ها مولاوردی و ابتکار فعال هستند و دردولت احمدی نژاد ما شاهد آن بودیم که خانم دستجردی به عنوان وزیرفعالیت‌کرد و تابوی اداره وزارت به وسیله یک زن را شکست.

البته موضوع فشار به دولت نیز وجود دارد. زنان نیمی از جامعه ما هستند و اینکه دولت بخواهد نسبت به مطالبات نیمی از جامعه بی تفاوت باشد، درست نیست. فراموش نکنیم حضور زنان به توسعه سیاسی منجر می‌شود و باید این موضوع مورد نظر باشد. البته برخی از این مسائل منتهی به اعتقاد افرادی می‌شود که با وجود شرایط جهان و وضعیت جامعه، چندان مستقیم درباره آن سخن نمی‌گویند.

مینو مرتاضی لنگرودی:

این نظام برآمده از یک انقلاب است و انقلابیونی که در آن زمان برسرکار آمدند،برای اداره کشور تخصصی نداشتند و اینکه امروز کسی بگوید تخصص در اولویت قراردارد، یک اقدام ریاکارانه است. یک جریان بعد از به قدرت رسیدن انقلاب، بخشی از شکاف‌های جنسیتی را فعال کرد و این‌گونه قدرت سیاسی به صورت کامل در دست مردان قرار گرفت و بحث تخصص فراموش شد. در این سال‌ها زنانی که حاکمیت به آن‌ها اعتماد داشت پابه‌پای مردان در مسند‌های مختلف حاکمیتی حاضر شدند. این زنان منع شرعی نداشتند و به گفته آیت‌ا… خمینی وظیفه شرعی این جریان بود. به نظر من با توجه به آن وضعیت بحث تخصص زنان برای وزارتخانه‌ها یک بهانه‌جویی به حساب می‌آید و تناقض در عمل و گفتار مسئولان است.

برخی مدعی هستند که زنان نمی‌توانند ولایت عامه داشته باشند ولی ما می‌گوییم مردم ولایت را تنفیذ می‌کنند و این موضوع را در نماینده شدن، به زنان تنفیذ کردند.چرا زنی که در قانونگذاری، ولایت عامه دارد نباید بتواند در سمت وزیر و رییس‌جمهور مجری قانون باشد!

برخلاف ادعای دولت که خود را خواهان اصلاحات می‌خواند و اصلاحات جز شفافیت نیست، تصمیمات غیرشفاف گرفته می‌شود و دولت، مردم را صغیر می‌داند و شفاف با ملت صحبت نمی‌کند.ما به بی‌توجهی دولت به موضوع استفاده زنان در وزارتخانه اعتراض داریم و اگر بدانیم مشکلات اصلی چیست، دیگر در رابطه با مسائل این‌گونه پافشاری نمی‌کنیم.

مرضیه‌آذر افزا:

دو مانع برای وزارت زنان وجود دارد.یکی اینکه در سیستم آموزشی ما نیروپروری وجود ندارد و در این مسیر، زنان بیشتر از مردان ضربه خورده اندو اینکه برخی از زنان می‌گویند ما برای وزارت، نیرو تربیت نکردیم ناشی از این معضل است. اما یک مانع دیگر در عرصه عمومی وفعالیت‌های مدنی است. ما در کل حوزه‌ها و به ویژه موضوع زنان هیچ برنامه عمیقی نداریم و بیشتر فعالیت‌ها در حوزه‌های مختلف زنان در لایه‌های سطحی بوده و آغشته به هیجانات داخلی و خارجی است. بین فعالان حوزه زنان و بدنه جامعه ارتباطی وجود ندارد و برای این موضوع برنامه‌ای وجود ندارد.وزارت زنان، دیگر در جامعه ما تابو نیست . از انتخابات خبرگان قانون اساسی که خانم گرجی حضور داشتند‌ و هیچ کس به این حضور واکنش نشان نداد و در انتخابات‌های مجلس نیز کسی اعتراضی به نمایندگان زن نداشت. بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم در جامعه ایران میان جریان‌های سیاسی برای حضور زنان در کابینه با مشکل روبه‌رو هستیم و این مشکل و مانع در اصل سیستم است. به نظر من برای گفت‌وگو و رایزنی جریان‌های مختلف، زنان باید بیشتر فعال باشند و روی خود کار کنند.

یکی دیگر از آسیب‌هایی که دراین عرصه وجود دارد این است که فقط به مسائل حقوقی زنان می‌‌پردازند و سایر حوزه‌های زنان را رها می‌کنند. باید در حوزه‌های مختلف بهداشت، شهرسازی وسیاست‌خارجی، زنان نظریه پردازی و خود را به میدان عرضه کنند. از سوی دیگر در میان فعالان زنان نیز هیچ‌آمادگی سازی وجود ندارد و باید درباره این موضوع فکر کرد.

به نظر من آقای روحانی همواره از اینکه در رابطه با زنان، وعده خاصی بدهد، طفره رفته است. روحانی همیشه در رابطه با لزوم در عرصه بودن زنان صحبت کرده که به نظر من تاریخ مصرف این اظهارات گذشته است و اگر رئیسی نیز رییس‌جمهور می شد همین سخنان را به زبان می آورد.

البته به نظرمی‌رسد روحانی نمی‌خواهد کار نمایشی انجام دهد و اینکه برخی زنان را در عرصه‌های مردانه قرار داده بیانگر آن است که می‌خواهد اقداماتی را در این زمینه داشته باشد.

به نظر، یکی از دلایل نپرداختن روحانی به این مساله این است که در جامعه میان زنان، اجماعی وجود ندارد. زنان مدرن زنان حکومتی را قبول ندارند و زنان داخل قدرت، بازی گرفتن زنان بیرون قدرت را قبول ندارند.

به نظر من در جامعه، ما زنانی برای جایگاه وزارت داریم ولی نتوانسته ایم به زنان جامعه، این افراد را معرفی کنیم. ما باید برویم به سمت اینکه زنان نخبه را شناسایی کرده و به جامعه معرفی کنیم. معتقدم که روحانی باید اهتمام داشته باشد که از پتانسیل زنان جامعه استفاده کند ولی معتقد نیستم که روحانی را باید وادار کنیم که فلان زن را در فلان وزارتخانه و به اجبار قراردهد.

فراموش نکنیم روحانی باید کارنامه درخشانی داشته باشد و نمی‌توانیم در ۱۴۰۰ دوباره دولت را واگذار کنیم و انتظار داریم زنان به این موضوع مهم توجه داشته باشند.

مساله‌دیگری که بیان می‌شود این است که زنان، باور به توانایی زنان ندارند.شما این موضوع را قبول دارید؟

مینومرتاضی لنگرودی:

من قبول ندارم که زنان علیه زنان هستند یا به یکدیگر رای نمی‌دهند. شکاف‌های جنسیتی در کشور ما وجود دارد که در سنت خاموش است ولی امروز یک جهشی صورت گرفته و در عصر مدرن، این شکاف‌ها فعال شده است. وقتی این شکاف فعال شده، وظیفه دولت و حکومت است که زنان نخبه را رونمایی‌ و بهره‌گیری کند. ما شاهد آن هستیم در شهرهای دورافتاده که فضای اجتماعی کمتر آغشته به سیاست و بازی های سیاسی است مردان، زن‌ها را در حوزه‌های مختلف اجرایی پذیرفته اند. اما در فضای های کلانشهری که بازی به شدت مردانه است، زنان نیز مردانه بازی می‌کنند. برخی افراد که مورد تایید قدرت سیاسی نیز هستند مردانه بازی می‌کنند زیرا راه بقا، مردانه است. ما به دنبال آسیب‌شناسی نیستیم اما دولت با انتخاب وزیر زن بر اساس آن اعتدال سیاسی که روحانی و رهبراصلاحات تایید می‌کنند، باید حرکت کند و حضور وزیر زن باعث می‌شود که اعتماد مردم به دولت و اعتماد دولت به ملت نمایان شود. انتخاب وزیر زن برگرفته از اعتماد دولت به ملت است. روحانی با انتخاب وزیر زن به جمعیت زنان اعتماد کرده و همین‌گونه جمعیت زنان به دولت اعتماد می‌کنند. زنان آگاهانه به مردان رای می‌دهند زیرا فکر می‌کنند که قدرت پیشبرد بهتر اقدامات را دارند! ولی سوال اینجاست که چرا به هر مردی رای نمی‌دهند؟ چرا به رئیسی رای ندادند و به روحانی رای دادند؟زیرا روحانی گفت من شما زنان را می‌بینم وبه شما اعتمادمی‌کنم! به نظر من این روند، نمایانگر آن است که دولت جرات متفاوت بودن ندارد وما شاهد آن بودیم که فردی دیگر حتی ریاکارانه تابو را شکست و زنی را وزیر کرد ولی این دولت این‌گونه نیست.

حسین‌نورایی نژاد:

فشار به دولت در این زمینه به نفع دولت،جامعه و کشور است. وقتی این رویکرد را مطرح می‌کنیم یعنی اینکه حضور زنان در مراتب بالا عادلانه هست یا خیر؟ در مقابل عدالت، برخی استحقاق را مطرح می‌کنند و می‌گویند که آیا زنان استحقاق دارند که در این جایگاه باشند؟ بله ما افرادی را داریم که در حد وزارت هستند. باوجود تمام اقداماتی که کنشگران در دستور کار دارند تا شکاف‌های جنسیتی توجه داده شود، ولی باز با مشکل و شکاف جنسیتی روبه‌رو هستیم آیا باید به این شکاف بی‌توجه بود؟

ما با نگاه بسته‌ای که به زنان داریم، جامعه و توسعه کشور را از حضور زنان محروم می‌کنیم.

معتقدم که در برابر زنان موانعی وجود دارد و نخبگان باید برای حل این مشکلات قوانینی وضع کنند.درون حاکمیت ما نگاه مخالف وجود دارد. در زمان وزارت دستجردی نیز موانعی بود و یکی از دلایلی که احمدی نژاد نیز با بخش سنتی به مشکل خورد، این اقدام بود. در همین راستا یکی از دلایلی که دولت روحانی نیز در این زمینه پافشاری نکرد به دلیل فشارهای بخش سنتی جامعه است.

ما بعد از انقلاب در موضوع جنسیتی اگرچه در مسائل اجتماعی زنان رشد داشتیم ولی در موضوعات حاکمیتی رشد منفی داشتیم و این به دلیل مشکلات قانونی است. برای مثال برخی مسائلی که در خانواده‌های ما جزو حقوق زنان است در قانون نیست و این یعنی قانون از فرهنگ جامعه عقب افتاده است.این موضوع روی فرهنگ تاثیرمنفی می‌گذارد و کسانی را که معتقدند زنان باید در خانه باشند، تقویت می‌کنند. ما در این زمینه مباحث اخلاقی، توسعه‌ای، قانونی، اجتماعی داریم و این مسائل دولت را مجاب می‌کرد که در موضع زنان ایستادگی بیشتری داشته باشد. نباید تمام قد و در مسائل جزیی از دولت حمایت کنیم.ما قصد داریم بعد از این دولت نیز با جامعه سخن بگوییم و اصلاحات در آینده حرف دارد و نباید نسبت به موضوع زنان غفلت کنیم. البته نه اینکه افراط و تفریط کنیم؛ باید رویکرد خودمان را مشخص کرده و بگوییم که رویکرد ما حمایت از حضور زنان در کابینه است و اگر این اتفاق نیفتاد باید به گونه‌ای عمل کنیم که در سایر رده‌های مدیریتی این اتفاق رخ دهد.

چند درصد واهمه از فشارها و چند درصد نگاه حاکمیتی و سنتی شخص روحانی باعث شده که حضور زنان در کابینه کم‌رنگ باشد؟

حسین‌نورایی‌نژاد:

موضوعی که روحانی مطرح کرده، رویکرد استحقاق است و می‌گویدزنان باید پله‌پله بالا بیایند. اما این رویکرد از روحانی که عملکرد مولاوردی و ابتکار را دید، قابل تامل است. اگر دولت اعتقاددارد که زنانی در حد وزارت نداریم این تفکر، تاسف‌آمیز است ولی ما می‌خواهیم دولت را تبرئه کنیم و بگوییم که این روند به دلیل فشارهاست. البته به نظر من ارزش داشت که دولت بر سر این موضوع بایستد و حال که نتوانسته است، باید طرفدارانش این روش را پیگیری کنند.

مرضیه‌آذر افزا:

ماباید اصرار داشته باشیم و بگوییم که روحانی هر کجا می‌تواند از زنان استفاده کند. البته زنان کارشناس را باید به‌کارگیری کرد نه اینکه افراد به صرف زن بودن، مسئولیت بگیرند. ما در هیجانات سخن می‌گوییم و توافقی نسبت به این وضعیت نیست.ما قانونی نداریم که زنان نباید وزیر شوند و فرض کنید اگر ما یک قانون داشته باشیم، بخش‌های عشیره‌ای وطایفه‌ای کشور این وضعیت را قبول می‌کنند؟ما برای پشتیبانی جامعه در حوزه زنان کم‌کاری داریم. بخش مهمی از زنان جامعه اگر بخواهند به روحانی اطمینان کنند، ابتدا توجه می‌کنند که روحانی برای معیشت، کسب‌و‌کار و امنیت چه اقداماتی را رد پیش گرفته است! البته فراموش نکنیم مساله زنان در جامعه ما پتانسیل سیاسی و امنیتی شدن را نیز دارد و این مهم است. از سوی دیگر،حاکمیت چاره‌ای ندارد جزآنکه به مشکلات زنان و حضور آن‌ها در عرصه توجه داشته باشد.برای مثال، ما در مجلس اصولگرای چهارم دیدیم که در حوزه حقوقی زنان، قدم‌های خوبی برداشته شد. دولت باید یک فضای باز برای گفت‌وگوی جدی و همکاری مشاوره‌ای بین فعالان حوزه زن و حکومت ایجاد کند.گفتنی است ظرافت‌هایی در قدرت وجود دارد که فعالان زن با آن آشنا نیستند و نیز یک واقعیت‌هایی نیز در جامعه داریم که دولتی‌ها از آن غفلت دارند.چه درصدی از زنان جامعه می‌دانند که ما معاونت زنان داریم؟وقتی ما از زنان جامعه سخن می‌گوییم باید ببینیم از چه قشری سخن می‌گوییم. باید بین فعالان حوزه زن و زنان جامعه تفاهم ایجاد شود.

مینو مرتاضی لنگرودی:

به نظر من روحانی فردی سنتی به حساب نمی‌آید . فقه شیعی یکدست نیست و در طول این ادوار، بیشترین قشری که توانسته است تغییر ایجاد کنند از روحانیون بوده اند زیرا روحانیت شیعه، سیاسی است و با اعتقادی که به انتظار دارد، همواره معترض وضع موجود است. چالش‌های درون نظام فقهی یکدست نیست و این یک نظام قدرت ایجاد می‌کند که فرصتی برای جامعه مدنی است. به نظر من پیوند کنش زنان با بدنه اجتماعی این‌گونه نیست. استفاده درست کنشگران زن در عرصه عمومی، مطالباتی ساخت که زنان مورد تایید حاکمیت سوار بر موجی می‌شوند که آن مطالبات ساخته است و مشروعیتِ کنش پیدا می‌کنند. اگر من هزینه‌های برابری‌های زنانه را نداده بودم امروز لازم نبود بحث وزرات‌زنان مطرح شود و عرصه عمومی مطالبه ساز است. دولت با اعتماد به زنان یا قرار دادن زنان در وزارت و مناصب عالی، اعتماد را جلب می‌کند. ما می‌دانیم که زنان فقط برای زنان وزیر نمی‌شوند و برای کل جامعه وزیر می‌شوند اما اگر حکومت بخواهد با کنشکران زن با دید واسط نگاه کند، باید حداقل امنیت را برای آن‌ها فراهم کند. وقتی برخی از حوزه قدرت، مسائل را نقد کنند جامعه نیز می‌تواند نقد کند. وقتی احمدی‌نژاد وزیر زن می‌گذارد ما نیز می‌توانیم بگوییم که باید زنان در عرصه وزارت وجود داشته باشند و شاخصه ما وزیر زن است. در جامعه امنیتی ما، قدرت اگر مطالبات مردم را بشنود، مردم در کنار آن قرار می‌گیرند.فراموش نشود هر اتفاقی در کشور بیفتد خانم فلان، با این وضعیت پوشش به من اعتماد ندارد. ولی من به او اعتماد می‌کنم و می‌گویم بگذار حرف من از گلوی او بیان شود. گفتنی است بحث فمنیست‌ها بحث قدرت است و نباید به دنبال قدرت بود و فقط باید مطالبه ساخت. برای زن وزیر و وکیل سخت است که کنار من بنشیند زیرا امنیت سیاسی اش به خطر می‌افتد و دولت باید این شکاف را پر کند. برخی مسئولان دولتی که در قدیم کنار ما بودند، امروز با ما یک جلسه نیز نمی‌گذارند.به نظر من امنیت کنشگران مهم است و اگر روحانی احساس امنیت و جرات متفاوت بودن نداشته باشد، نمی‌تواند امنیت بخش باشد.

حسین‌نورایی‌نژاد:

ما در جامعه مدنی باید گفت‌وگو کنیم. در این چند سال ما مطالبات وزیر و وکیل زن داریم ولی در این وضعیت توقف نکرده‌ایم.ما به دنبال آن هستیم که ارتباط نواندیشان با سنتی‌ها صورت بگیرد. دولت باید برای تشکیل این جامعه مدنی کمک کند. البته ما نیز باید مراقب باشیم که مسائل اجتماعی را امنیتی نکنیم. بسیاری از مباحث اجتماعی که در حوزه زنان مطرح است را برخی به مباحث امنیتی تبدیل می‌کنند(مانند آزادی‌های یواشکی) و این موضوع، کار را خراب می‌کند.

مرضیه‌آذر افزا:

ما نمی‌توانیم مسئولیت را از عهده فعالان مدنی برداریم. بخش مهمی از محجبان جامعه امروز مخالف حجاب اجباری هستند البته نه اینکه طرفدار عریانی و بی‌بند‌و باری باشند ولی می‌گویند که باید فرهنگی، عمل شود و با گشت ارشاد کار درست نمی‌شود. ما باید بدانیم که مسایل حقوقی، سیاسی واجتماعی را امنیتی نکنیم. فعالان مدنی باید در همان راستا که مشکلات حکومت را نقد می‌کنند، فعالیت های مدنی را نیز نقد کنند. ما باید اعتمادسازی کنیم و این اعتمادسازی فقط بر عهده حاکمیت نیست. در جامعه ای که یک طرف همه امکانات را دارد و طرف مقابل دستش خالی است، نیاز به سیاست ورزی داریم و دموکراسی‌خواهان با این وضعیت باید به اهداف خود برسند. ما بابد مطالباتی را داشته باشیم که متناسب با ظرفیت‌های موجود است و همزمان با نگاه به چشم‌انداز خودمان، ظرفیت‌ها را افزایش داده باشیم. ما نمی‌توانیم مطالباتی را مطرح کنیم که دور از دسترس باشد.

ما در این سال‌ها در موضوع حضور زنان در احزاب اصلاح طلب یک گفت‎وگوی سازنده ندیدیم. یک نقد منصفانه در خصوص پیگیری مطالبات زنان در چهار دهه گذشته نداشتیم. ما هنوز دلیل اصلی دلخوری رییس‌دولت اصلاحات از اصلاح طلبان را به درستی واکاوی نکردیم.

حسین‌نورایی‌نژاد:

یک مقدار کم لطفی می‎کنید، این همه نقد و گفت‎وگو صورت می‎گیرد. ما در کمیسیون‌های مشارکت به صورت مکتوب برنامه‎هایی را تدوین کردیم و مواردی را که به آن اشاره کردید بارها مورد بحث و بررسی قرار دادیم.

مینو مرتاضی لنگرودی:

این موضوع را باید در نظر گرفت که نباید یک بحث اجتماعی را سیاسی کرد. کنشگران اجتماعی باید به گونه‎ای عمل کنند که فعالیت آن‎ها سیاسی و امنیتی تلقی نشود. وقتی عبای سیاست به قدری گسترده است که هر موضوع شخصی مانند لباس پوشیدن و رنگ لباس افراد، این امکان را دارد که یک مقوله سیاسی به حساب آید تا یک موضوع اجتماعی، بایدنیز با فریبی مانند آزادی‎های یواشکی روبه رو شویم! بحث سر این است که ما تا کجا می‎توانیم یک امر اجتماعی را در چتر گسترده سیاسی مصون و سالم نگه داریم. مصادره کردن شعارهای کنشگران مدنی توسط اپوزیسیون سیاسی، دیگر اتفاقی است که با آن رو به رو هستیم. قبل از انقلاب مقوله فلسطین مختص روشنفکران بود و نماد روشنفکری خود را حمایت از مردم مظلوم فلسطین می‎دانستند اما زمانی که موضوعی نظیر فلسطین، دولتی شد با جبهه‎گیری برخی مردم نسبت به آن روبه رو هستیم. امروزه روشنفکران چه بگویند؟ شرایط به گونه‎ای است که روشنفکر اگر بخواهد بر سر مواضع یا گفتمانی حرفی بزند می بیند دیگر خودش گفتمان نساخته بنابراین روشنفکران و کنشگران مدنی نیز ابتر می‎شوند. با ابتر شدن کنشگران مدنی شما می‎توانید مدنیت را زیر سوال ببرید. وقتی که همه شعارهای مرا گرفته و از جادوی حضور و کیفیت تهی کرده، من چه موضوعی را می‎توانم مطرح کنم.

کنشگران مدنی که زیرفشارهای امنیتی هستند آیا می‎توانند کنشگر مدنی دیگر را زیر فشارهای مختلف نقد کنند؟ نقد باید در یک فضای ایمن صورت گیرد. ما باید با یکدیگر گفت‎وگو و از یکدیگر انتقاد کنیم.

حسین‌نورایی‌نژاد:

بحثی که جا دارد اینجا مطرح شود این است، زمانی که ما شاهد حضور زنان در جایگاه‎های مختلف می‌شویم از آن‎ها رفتار مردانه را مشاهده‌می‌کنیم. این مردانه یا زنانه عمل کردن از کجا نشأت می‎گیرد؟ دو رویکرد کلی در میان فعالان در حوزه زنان وجود دارد. یکی از نگاه‎ها قایل به تفاوت میان زن و مرد است و دیگر نگاهی که این تفاوت را قایل نیست. کسانی که مطرح می‎کنند تفاوت نیست، معتقدند چه فرقی بین زن و مرد است؟ زنان به صرف زن بود از حضور در رأس قدرت محروم شده‎اند اما در صورت حضور آن‎ها نیز می‎توانند شایستگی خود را ثابت کنند. اما نگاه دوم قایل به تفاوت میان زن و مرد است که این رویکرد با نگاه دینی نیز منطبق‎تر است و معتقدند که این تفاوت‎ها می‎تواند ترکیب مدیریتی جامعه را تکمیل کند. استفاده از صفات زنان در امر مدیریت، اتفاق خوبی است که باید در جامعه شاهد آن باشیم. اگر رویکرد زنان در سیاست، جاری شود تصمیمات انسانی‎تر شده، منفعت کمرنگ‎تر و منافع انسانی پررنگ‌تر می‎شود؛ همچنین روابط متقابل، اهمیت بیشتری پیدا می‎کند. مساله ای که ما را مجاب می‎کند از حضور زنان در رأس مدیریت حمایت کنیم برای ورود این خصائل به تصمیم‌گیری‎هاست. اگر قرار باشد محیط و جنس تصمیم‎های مدیریتی مردانه بماند و زنان بیایند و مردانه عمل کنند، فایده‎ای ندارد.

مینو مرتاضی لنگرودی:

این نکته درستی است که مطرح شد، اما دو نکته در خصوص مطالبه حضور وزیر زن در کابینه دولت روحانی مطرح است. حضور زنان در موقعیتی مانند وزارت به معنای برابری انسان‎ها با یکدیگر در یک جامعه مدنی است. زنی که در یک جایگاه قرار می‎گیرد باید در نظر داشته باشد که فراجنسیتی عمل کند و در یک ساختار مرد سالار سیاسی، حساسیت جنسی خود را کنار بگذارد زیرا حضور در این عرصه، فرصت کسب تجربه برای زنان است.

تفاوت سیاست‎های زنانه و مردانه باید کنار گذاشته شود. سیاست مردانه قدرت را برای غیریت یعنی آن دیگری طلب می‎کند. اما قدرت زنانه نه بر دیگری بلکه با دیگری تلقی می‎کند. این قدرت بر، یا قدرت با، تفاوت‎های زیادی را میان نگاه مردانه و زنانه اعمال می‎کند. این حضور سیاسی از طریق آموزش باید برای همگان اتفاق بیفتد زیرا مطابق با مفاهیم قرآنی، این موضوع حق زنان است. اگر این موضوع امروز به دست نیامد نباید با دولت قهر کرد، باید ادامه داد و مقاومت کرد و گفتمان مقاومت را در حوزه‎های مختلف به طور وسیع‎تر ادامه داد. اما از دولت این انتظار را داریم اگر از میان زنان، وزیر انتخاب نمی‎کند به عنوان کنشگر مدنی و اجتماعی به ما مجوز بدهد.

مرضیه‌آذر افزا:

ما در حال حاضر فقط زورمان به خودمان می‎رسد، زنان فقط می‌توانند حرکت خودشان را تسریع کنند. فعالان مدنی باید سعی کنند کمتر اشتباه کنند. این موضوع به این معنا نیست که بخواهیم اشتباهات حکومت را کم‌رنگ کنیم. در حال حاضر سیاست‎ورزی برابری حقوق زنان و مردان را در شرایطی باید انجام دهیم که ظرفیت‎های درون جامعه را به خوبی شناسایی کنیم و بتوانیم هزینه‎ها را پایین بیاوریم و بعد از آن بتوانیم اعتمادسازی را انجام دهیم. ما باقدرت یک دستی از جانب گروه‎های حاضر در راس قدرت روبه‎رو نیستیم. حرکت ما باید از حالت‎های تقابلی به حالت‎های تعاملی در بیاید.

منبع: قانون