به زن و خانواده ضربه نزنید (بزنید!)

آذر فخری – روزنامه نگار

خوب راستش اگر من هم به جای بعضی‌ها بودم، با این‌همه دغدغه و نگرانی که درباره مشکلات مختلف مردم دارم، و درگیر این‌همه معضل اجتماعی و اقتصادی وفرهنگی و … که از خارج از کشور وارد می‌شود و ربطی هم به جامعه خودمان ندارد و اصلا معلوم نیست چرا سر از کوچه‌پس‌کوچه‌های ما، درمی‌آورد و درِ خانواده‌های ما را می‌زند، همین‌طوری دچار تردید می‌شدم که؛ تصویب بکنم یا نکنم… اگر تصویب کنم، هم می‌زند و هم نمی‌زند. اگر هم تصویب نکنم، باز، هم می‌زند، هم نمی‌زند.

رومن رولان، نویسنده بزرگ فرانسوی و نویسنده رمان بزرگ‌تر چهارجلدی «جان شیفته» در این رمان، گفت‌وگویی را از زبان مادرو دخترش چنین بیان می‌کند (نقل به مضمون):

– مادر: من اون زندگی جهنمی را به‌خاطر شما بچه‌ها، تحمل کردم.

– دختر: ولی حواست هست که ما رو توی جهنم بزرگ کردی؟!

معاون فرهنگی قوه قضائیه، درباره لایحه مقابله با خشونت علیه زنان می‌گوید: « این لایحه، از دولت به قوه قضائیه آمده و متاسفانه در ده‌ها مورد آن، مجازات حبس دیده شده است. تصور می‌شود در ظاهر این لایحه برای حمایت از حقوق زنان است، ولی متاسفانه در باطن، با زندانی شدن مرد، بزرگ‌ترین ضربه را به زن و خانواده می‌زند.»

خب جا دارد به‌خاطر این نکته‌سنجی دقیق و توجه به ظرافت‌هایی که در این لایحه دیده نشده، از معاون محترم تشکر کنیم. و از «زن» و خانواده محترم و نیز از تمام مجلسیان! که بدون در نظرگرفتن این نکات و ظرایف، روی این لایحه وقت گذاشته، چک و چانه زده و جلسات علنی و غیرعلنی برگزار کرده و بودجه مملکت را به باد داده‌اند، بپرسیم که: چرا؟ واقعا چرا جهنم را به‌خاطر لقمه‌ای نان! تحمل نمی‌کنید. آخر «زنِ» گرامی، خانواده محترم! همین‌که اسم این مرد محترمی، که مدام شما را مورد لطف و نوازش‌های مختلف حالا کمی تا قسمتی دردآور و کبودکننده و خراش‌زننده، قرار می‌دهد، روی شماست، و شما، بله شما «زنِ» محترم، به‌نام ناموسِ این مرد، در نهایت امنیت، زندگی می‌کنی، راضی باش و به همان لقمه نان آغشته به خونت، سق بزن و نق نزن!

آخر «زنِ» گرامی، چرا متوجه نیستی که اگر این لایحه تصویب بشود؛ از آن‌طرف آن‌قدر خلاء‌های قانونی دیگر وجود دارد که تو و بچه‌هایت، اگر نخواهید کتک بخورید، باید شب در خیابان بخوابید و کاسه گدایی در دست بگیرید و تازه اگر خیلی خوش‌شانس باشید برای مردم و خانواده‌های خوشبخت‌شان، که از «مرد»شان شکایت نکرده و در خیابان نمانده‌اند، اسفند دود کنی که مبادا به روز تو و بچه‌هایت بیفتند؟!

نه واقعا باید به این معاون محترم حق داد! وقتی «مردِ» تو به زندان برود، چه کسی نان‌آور خانه‌ات (خانه‌اش!) خواهد بود؟ چه کسی از ناموس تو و بچه‌هایت دفاع خواهد کرد؟ کدام نهاد، کدام سازمان متکفل هزینه زندگی و تحصیل و امنیت تو و بچه‌هایت خواهد شد؟!

خب… می‌بینی «زن»؟ حالا متوجه شدی که کتک‌خوردن و نان و زهر را مخلوط کردن و به سق کشیدن، خیلی بهتر از در خیابان خوابیدن و اسفند دود کردن است؟!

بنابراین برو جلوی مجلس یا هر جای دیگری که اجازه می‌دهند، تحصن کن، روی یک مقوا هم بنویس که با تصویب «لایحه مقابله خشونت علیه زنان» مخالفی. خیلی هم مخالفی!