تحلیلی از رکوردشکنی زنان در انتخابات کنگره آمریکا: گفتمان زنان؛ گفتمان غالب

کتایون مصری / پژوهشگر مطالعات زنان

خبر مانند همیشه کوتاه و ساده است؛ «زنان رکورد شکستند»، انتخابات اخیر کنگره آمریکا، به جولانگاه زنانی تبدیل شد که شاید از زمان ناکامی هیلاری کلینتون دربرابر ترامپ، گفتمان جنسیت به گوشه ای خزیده بود. طی روزهای گذشته، موج تصاویر شادی زنانی که درحال سخنرانی هستند، از هردو حزب دموکرات و جمهوریخواه نشان می دهد با وجود رویکردهای جنسی رییس جمهورایالات متحده درباره زنان که در انتخابات ریاست جمهوری به منبعی ضد تبلیغ علیه وی تبدیل شد ، زنان این بار کنگره را در تصاحب گرفته اند. ورود جوان ترین زن، اولین زنان مسلمان و زنان سرخپوست از  ایالت های مختلف گویای این است که به رغم موانع مشارکت زنان حتی در کشورهایی که از آزادی سیاسی بالایی برخوردارند، گفتمان جدیدی درحال شکل گیری است که می توان آن را به گفتمان سیاسی زنان تعبیر کرد. گفتمانی که با کاهش اعتماد عمومی نسبت به هژمونی سیاسی مردان، می تواند در جلب اعتماد و اتکای عمومی موفق عمل کند.

درانتخابات اخیر کنگره زنان صاحب بیش از۱۰۰ صندلی مجلس نمایندگان شدند، تا پیش ازاین از کل ۴۳۵ صنذلی این مجلس، شمار کرسی های زنان از عدد ۸۴ فراتر نمی رفت. بنابراین می توان ادعا کرد، برگ جدیدی از مشارکت سیاسی زنان در ایالات متحده ورق خورده است که گواهی بر اعتماد افکار عمومی به گفتمان زنان است. آخرین باری که زنان در تصاحب صندلی های کنگره رکورد شکنی کردند سال ۱۹۹۲بود که تعداد زنان نماینده در کنگره دو برابر شد، اما اینکه چرا این تاریخ سازی بعد از ۲۶ سال تکرار شده، نیازمند واکاوی است که بخش عمده آن به شرایط سیاسی و اجتماعی داخلی آمریکا و سیاست های داخلی ترامپ باز می گردد. از روز پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری که منجر به اعتراض خیابانی زنان و جان گرفتن جنبش MeToo به عنوان تحرک سیاسی علیه کلیشه های جنسی و آزارهای جنسیتی نسبت به مشی سیاسی ترامپ شد، گویا زنان درپی شکستن هیمنه کلیشه های جنسیتی رییس جمهورجدید بودند.

اما آنچه در واکاوی علل افزایش حضور زنان در کنگره آمریکا حائز اهمیت است، توجه به جریان جدیدی است که با ورود زنان به راس هرم قدرت سازمان های بزرگ سیاسی وحاکمیتی حتی در خارج از خاک آمریکا نیز قابل پیگیری است. افزایش شمار زنان در کابینه کشورهای اروپایی مانند فرانسه، سوئد، فنلاند و نروژ که تعداد زنان حاضر در کابینه دولت در مقایسه با مردان، ۵۰ درصد یا بیش از ۵۰ درصد است؛ انتخاب زنان در کسوت رییس جمهور و یا نخست وزیر در کشورهای درحال توسعه مانند اتیوپی، بنگلادش، هند، ایرلند، فیلیپین، سیرالئون، آرژانتین، لیبریا و یا در سمت نمایندگی پارلمان­ها در کشورهایی مانند رواندا و بولیوی که شانه به شانه مردان پیش می رود، نشان می دهد که جدا از حضور خزنده زنان در کمپانی های اقتصادی در حوزه سیاست تعداد زنان در مناصب عالی در حال رشد است و شاید ایالات متحده به عنوان مدعی آزادی زنان، در این زمینه اتفاقاً با تأخر روبه رو بوده است.

 علاوه بر سیاست های افراطی ملی گرایی ترامپ که به تبعیض های نژادی، طبقاتی و جنسیتی دامن زده  و منجر به بروز حرکت های اعتراضی زنان شده است ، ضعف گفتمان جهانی مردانه در توجه به مباحث جنسیتی و تغییر جهت گیری افکار عمومی جهان به سمت زنان بی تاثیر نبوده است.

بسیاری از کشورها از جمله کشورهای درحال توسعه مانند ایران، در شرایط خشکسالی نظری و سترونی نظریه های سیاسی اجتماعی قرار دارند، برای خروج از فترت فکری ، این جوامع به عاملان و حاملان جدید فکری نیازمندند.زنان به دلیل همواره در حاشیه بودن و درعین حال رشد جایگاه فکری و مهارتی، به قول مارکس، توان این را دارند که کارگزار تاریخی خوبی باشند. زنان به دنبال تغییرند و مهمترین رویکرد برای خروج از خشکسالی فکری و نظری، همین اعتقاد به تغییر است.

بنابراین با رشد مشارکت زنان از یکسو و تقاضای آنان برای ورود به بدنه حاکمیت کشورها از سوی دیگر، می توان گفتمان زنانه را آماده ورود به حوزه عملیاتی عنوان کرد. آنچه در ایالات متحده اتفاق افتاد، توجه به گفتمان زنانه در برابر رویکردهای افراطی ترامپ بود، در کشورهای دیگری مانند ایران نیز نمی توان دربرابر گفتمان جهانی زنانه که خواستار ورود به بدنه قدرت است، مقاومت کرد، چراکه حاملان و عاملان فکری جدیدی در فضای سیاسی کشورها مورد نیاز است. زنانی که بتوانند مطالبات عمومی را با استراتژی های کلان حاکمیتی پیوند بزنند و به عبارت بهتر حرفهای جدیدتری برای جامعه داشته باشند.

دیروز زنان غیربومی و در انزوای ایالات متحده در یک دگردیسی تاریخی توانستند با گفتمان زنانه در قالب رویکرد سیاسی احزاب حاکم، موج جدیدی بسازند، ایران و سایر کشورهای درحال توسعه نیز برای جهش از بن بست افکار سیاسی سترون شده، به گفتمان جدیدی نیاز دارند، گفتمانی که پشتوانه حزبی قوی داشته باشد و سران احزاب با اعتماد به زنان، می توانند به اقبال بیشتر مردم از نهادهای کمک کنند. اینکه چقدر احزاب و افکار عمومی ایران گفتمان زنان در قدرت را باور خواهد کرد به گنشگری سیاسی زنان و محتوای گفتمانی آنان بستگی خواهد داشت.

 

منبع: ایران