علی خوشنام: آیا زنان مجلس کمتر از مردان فعالیت میکنند؟ این پرسشی قابل تامل است که از تغییر در نحوه فکری بسیاری از رجال سیاسی، طی دگردیسی فکری و حرکت در مسیر عقلانیت نشأت میگیرد. بسیاری از مردانی که پیشتر حضور زنان را در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجه نمیدانستند، اکنون در شمار دیگر حامیان حقوق زنان، به دنبال احقاق مطالباتی هستند که به موجب برخی تبعیضات جنسیتی از زنان دریغ شده است. این مطالبات، گستره وسیعی را شامل میشود. فرقی نمیکند در چه سطح و لایهای از اجتماع باشد. از کارمند گرفته تا نماینده مجلس و زنانی که در عرصههای مختلف سیاسی دوش به دوش مردان نقش آفرینی میکنند و چه بسا در مواردی برجستهتر از مردان جلوه کردهاند. در مجلس شورای اسلامی زنانی بوده و هستند که تحقق حقوق زنان را به وظایف نمایندگی خود افزوده و از این رو بیش از یک نماینده معمولی درگیر مسائل مجلس است. اما پرسش اینجاست؟ چه تعداد نماینده زن در مجلس داریم. پاسخ چندان امیدوارکننده نیست. در دور دهم که رکورددار حضور زنان در مجلس است تنها ۱۷ نماینده زن حضور دارد که این میزان تنها ۶ درصد از کرسیهای نمایندگی مجلس را شامل میشود، اما این پایان کار نیست. به تازگی رئیس فراکسیون زنان مجلس از طرحی سخن به میان آورده که به موجب آن حضور زنان در مجلس سهمیهبندی میشود. در همین راستا با پروانه سلحشوری گفتوگویی داشتیم که آن را میخوانید.
اجازه دهید گفتوگو را با نقش زنان و اهمیت حضور آنان در حوزههای مختلف جامعه بررسی کنیم. ارزیابیاز این نقش و ضرورت تجلی و گسترش آن در جامعه چیست؟
اعتقاد به امر توسعه و برنامهریزی در جهت توسعه کشور بدون حضور زنان محقق نخواهد شد. حضور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان یک ضرورت برای رشد هر جامعه و تحقق روند اعتلا و پایداری آن است. خانگی کردن نقش زنان که در سالهای اخیر به شدت روی آن تکیه میشد نتیجه منفی برای اجتماع به همراه خواهد داشت. در واقع گستره فعالیت زنان را در حوزه خانه دیدن، در سطح کلان به جامعه آسیب میزند. همانگونه که پدران پدری میکنند و در جامعه هم حضور دارند، زنان نیز میتوانند به موازات نقش مادری و همسری خود، در جامعه حضور داشته باشند. این حضور دو گانه زنان و مردان موجب توازن در جامعه خواهد شد. متاسفانه بیتوجهی به زنان در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و بهویژه حوزههای اقتصادی و سیاسی باعث شده است عدم توازن و توسعه را به شدت احساس کنیم. در کشورهای مختلف و در تحقیقات مختلف باعث شده هرچه حضور زنان در عرصههای سیاسی و اقتصادی بیشتر باشد فساد کمتر است. گفته میشود میزان فساد زنان در حوزههای اقتصادی و سیاسی ۷۰ درصد کمتر از مردان است. چون زنان قدرت ریسکپذیری کمتری دارند، به کارهایی که روال قانونی ندارند، کمتر مبادرت میورزند و از ورود به مسیرهای غیرقانونی پرهیز میکنند. در مجلس به این فکر افتادیم که باید در راستای افزایش مشارکتهای سیاسی زنان رشد اقدامی صورت گیرد. نباید به وضعیت کنونی و حضور حداقلی زنان در عرصههای سیاسی بسنده کرد. نقش زنان بهرغم تواناییهای بالای آنها بسیار کمرنگ است و این با کم بودن تعداد زنان حاضر در عرصه سیاست ارتباط مستقیم دارد. طبق آمارهای موجود، در رتبهبندی جهانی وجود شکافهای جنسیتی ایران رتبه چهارم را دارد و البته با تحولاتی که اخیرا در عربستان رخ داده امکان اینکه آنها دست کم از نظر آماری و شاخصهای موجود وضعیت بهتری از ما پیدا کنند وجود دارد. از طرفی دیگر کشورهای دیگری که از نظر شکاف جنسیتی وضعیت بدتری نسبت به ما دارند میبینیم نرخ میزان بهداشت و سواد باعث این جایگاه آنها شده است. این در حالی است که از نظر مشارکت سیاسی و اقتصادی وضعیت بهتری نسبت به ما دارند که البته این به دلیل سیستمهای حمایتی است که از جانب دولتها از طریق اختصاص سهمیه به مجالس آنان صورت گرفته است.
حضور زنان در مجلس چه تاثیرات مثبتی روی مسیر زندگی زنان در جامعه خواهد داشت؟
افزایش حضور زنان در مجلس اولا باعث خواهد شد نیمی از جامعه که در حوزه قانونگذاری مردانه نادیده گرفته شدهاند، با راهیابی زنانی که معتقد به ضرورت بهبود وضعیت زنان هستند به مجلس، بتوانند نقش بیشتری در سرنوشت خود ایفا کنند. زنان میتوانند از طریق نمایندگان زنی که به مجلس راه پیدا میکنند در راه آن مسیر گام بردارند و توسعه اقتصادی و سیاسی اجتماعی و فرهنگی در حوزه زنان را محقق کنند. حضور ما در مجلس باعث شد در مدیریتها سهم بیشتری به زنان داده شود. ما صدای زنانی شدیم که در این حوزهها مطالبات دارند و گوشی برای شنیدن صدای آنها وجود نداشت. به عنوان مثال زنی که ۲۰ تا ۲۵ سال در ادارهای سابقه کار دارند، در آن اداره ارتقاع شغلی نمییابد ولی مردانی با این شرایط ممکن است تا وزارتخانه هم برسند. ما به دنبال این هستیم که شرایط زنان را بهبود بخشیم و زنان بتوانند در این عرصهها حضور پیدا کنند. دنبال این هستیم بتوانیم زنانی که از نظر اجتماعی در وضعیت بدی بسر میبرند، حمایت کنیم. در حال حاضر زنان زیادی وجود دارند که وضعیت بغرنجی در زندگی هستند. اگر من به عنوان نماینده مجلس یک زن نبودم قطعا نمیتوانستم این افراد را درک کنم. شاید برایم اهمیتی نداشت که برای آنها کاری بکنم. اگر من یک زن نبودم شاید بیمه زنان خانه دار برای من اهمیتی نداشت که بخواهم روی آن تکیه کنم. نگاه زنانه ما به عنوان نماینده مجلس باعث شده به زنان خانه دار و سرپرست خانوار و مسائلی چون نیاز آنها به بهداشت و ورزش توجه کنیم.
آیا افزایش کمی زنان در مجلس برای توسعه مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان کافی است؟ در برهههایی زنانی در مجلس یا دولت بودهاند که اعتقادی به حضور اجتماعی- سیاسی زنان نداشتهاند و چه بسا در محدود کردن نقش زنان قدم برداشتهاند. این نشان میدهد در مواردی تفکر زنانی که به مجلس راه مییابد مهمتر از کمیت آنهاست. موافقید؟
بله. کاملا درست است. تفکر نمایندگان زن بسیار مهم است. البته وقتی صحبت از طرفداری حقوق زن میشود به این معنا نیست که برخی از زنان خود را طرفدار زن نمیدانند. همان کسانی که شما به آنها اشاره کردید و گفتید در راستای محدودیت زن قدم برداشتهاند اتفاقا با هدف حمایت از حقوق زن این کار را انجام دادهاند. یعنی نیت آنها حمایت از حقوق زن بوده است منتهی اعتقاد آنها به گونهای است که نقش زنان را فقط در خانه تصور میکنند. این زنان هم به عنوان نماینده زن در مجلس یا به عنوان مسئول دولتی، خود را طرفدار حقوق زن میدانند، اما نوع نگاهشان به حقوق زن متفاوت است. اگر کسانی چون من میگوییم زنان باید در عرصه سیاسی و اجتماعی و در عرصههای اقتصادی فعال باشند آنها معتقدند افرادی چون ما که به این حق زنان اعتقاد داریم و برای آن تلاش میکنیم، در واقع در حال خیانت کردن به زنان و به جامعه هستیم. آنها فکر میکنند ما اشتباه میکنیم و راه غلط را در پیش گرفتهایم. به اعتقاد آنان زن باید در خانه بماند و مادری کند و وظیفه زن منحصر به خانه است.
پس خود این زنان با این اعتقاد چرا وارد عرصههای سیاست شدهاند. مگر جز این است که محدودیتهایی که برای زنان میخواهند شامل حال خودشان به عنوان یک زن هم میشود؟
بله. اتفاقا این ایرادی است که به این افراد وارد است. من در مجلس از برخی از نمایندگان چنین صحبتهایی را شنیدهام که اگر کسانی اعتقاد دارند زنان باید در خانه بمانند و فقط به شغل مادری بپردازند، خودشان هم باید عامل به عمل باشند. نمیتوان یک ادعا را مطرح کرد و خود به آن پایبند نبود. نمیشود یک مدعی، خود از انجام هر آنچه اعتقاد دارد و برای دیگران روا میدارد پرهیز کند. به هر حال آنها هم زن هستند و در این کشور زندگی میکنند. اگر معتقدند زنان نباید در سیاست شرکت کنند و این را کار ناشایستی میدانند پس چرا اینها خود نماینده مجلس هستند؟ آیا غیر از این است که طبق اعتقاد خود باید در خانه بمانند و نقش مادر را که شغل مقدسی هم هست ایفا کنند؟ به اعتقاد من باید به هر دوی این عرصهها بها داد. شرکت در فعالیتهای اجتماعی و داشتن مسئولیتهای سیاسی و اقتصادی هیچ منافاتی با وظیفه مادری ندارد.
فراکسیون زنان به ریاست شما طرحی در خصوص سهمیهبندی حضور زنان در مجلس را مطرح کرده است. لطفا جزئیات این اقدام را شرح دهید.
این یک طرح مطالعاتی بود که ما سال قبل به مرکز پژوهشهای مجلس ارائه دادیم. این مرکز یک گزارش اولیه به ما دادند و گفتند که نیاز به مطالعات بیشتر دارد. البته مرکز پژوهشها در مطالعات اولیه امکان تحقق این مساله را رد میکردند. آنها در این خصوص دو پیشنهاد دادند. پیشنهاد اول این بود که این طرح در کشور ما عملی نیست. چون باید جامعه و مردم خود به این نتیجه برسند که باید به زنان رأی بدهند و برای نیاز به سهمیهبندی و تبعیض مثبت ندارد. پیشنهاد دوم که در کشور ما عملی است و در سطح شهرهای بزرگ ایران در انتخابات مجلس به وضوح شاهد آن بودیم این است که دادن تخصیص سهمیه نه از طریق قانون که از طریق احزاب صورت بگیرد. یعنی خود احزاب در لیستهایی که برای انتخابات ارائه میدهند سهمیهای برای زنان به عنوان تبعیض مثبت و مفید در نظر بگیرند. این البته در روند دموکراتیزاسیون و روند فرایند توسعه وجود دارد و در بسیاری از کشورها این مسیر طی شده است.
پس جزئیاتی از این طرح و مراحل آن در اختیار نیست؟
خیر. این طرح هنوز در مرحله مطالعاتی است و هنوز بررسی جوانب مختلف آن به پایان نرسیده است. بنابراین هنوز جزئیاتی ندارد.
این پیشنهاد با نبود احزاب قوی در ایران سازگار است؟ به نظر میرسد واگذاری تخصیص سهمیهها به احزاب به سیستم حزبی قوی نیاز داشته باشد که در ایران با توجه به آنچه در خصوص احزاب وجود دارد محل سوال است.
همین طور است. با توجه به اینکه در ایران احزاب قوی نداریم به سختی میتوان آنرا عملی کرد. البته پیشنهادات لیستی در انتخابات مجلس دهم از سوی اصلاحطلبان به ویژه در تهران که باعث تخصیص یک سوم کرسیهای نمایندگی تهران به زنان شد، جوابگوست اما طی کردن روندی برنامهریزی شده و محاسبات در این خصوص منوط به احزاب قوی در کشور است که ما فاقد آن هستیم. به همین دلیل باز تاکید ما بر سهمیه قانونی است و اگر سهمیهای قانونی برای ورود زنان به مجلس داده شود تاثیر بیشتری خواهد داشت. به هر حال به سرانجام رساندن این طرح و تصویب نهایی آن کار زمانبری است که امیدوارم تا پایان مجلس دهم به آن برسیم. تمام سعی ما این است که در دو سال باقی مانده به این هدف برسیم و برای نیل به آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم بود.
با توجه به اینکه میانگین تعداد زنان در ادوار مجلس به ۹ نفر هم نمیرسد، آیا میتوان به این طرح امیدوار بود؟
اگر بتوان در این مسیر یک کف برای درصد تعداد زنان نسبت به مردان تعیین شود و آن را به مروز افزایش دهیم اقدام کارآمدی صورت گرفته است. اگر به عنوان مثال بتوان نسبت زنان نماینده مجلس را به ۱۲درصد هم برسانیم تعداد زنان را نسبت به این مجلس دو برابر کردهایم. مجلس دهم خود بیشترین تعداد زن در ادوار مختلف مجلس را داشته و این در حالی است که کرسیهای زنان مجلس ۶ درصد تعداد کل کرسیهاست. میتوانیم انتظار ۱۵ تا ۲۰ درصد را هم داشته باشیم. یعنی اگر این میزان به ۱۵ درصد هم برسد ۲ و نیم برابر شده است که رشد چشمگیری است. میتوانیم یک سهمیهای را وضع کنیم و در یک فرایند ۵ یا ۱۰ ساله از ۱۵ درصد به ۲۰ و در مرحله بعدی به ۲۵ برسد و این روند تا رسیدن به حالت ایدهآل و تا زمانی که نیاز به اعمال سهمیه نباشد ادامه داشته باشد. این روند که به صورت تدریجی روی میدهد و در عین حال زنان از این حق بهرهمند شوند. این روندی است که به حال وقتی مطرح میشود خود آگاهی بخشی به همراه دارد. بسیاری از مردان هستند که طرفدار حقوق زنان هستند و درخواست افزایش حقوق آنها را دارند و معتقدند آنگونه که باید به حقوق زنان رسیدگی نشده است.
در مواردی که یک یا چند شهر فقط یک نماینده دارند چگونه عمل خواهد شد؟
بسیاری از کشورهایی که سهمیهبندی به راحتی و بدون مشکل در آنجا هم صورت میگیرد دارای انتخابات ایالتی یا استانی هستند. اختصاص سهمیه در یک استان و ایالت راحتتر از سهمیهگذاری در شهرها به صورت مجزاست. بسیاری از شهرهای ما فقط یک نماینده دارند و در موارد بسیاری، چند شهر یک نماینده دارد و در چنین حالتی اختصاص سهمیه در عمل امکانپذیر نخواهد بود، اما میتوان در شهری که دو یا سه نماینده دارد، یکی را به نماینده زن اختصاص دهیم. این گونه میتوان سهمیه اختصاص داد که با توجه به تعداد شهرهای بزرگ و تعداد تعریف شده برای کرسیهای نمایندگی هر شهر در مجموع میتوان حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از کرسیهای نمایندگی مجلس را به زنان اختصاص داد. در شهرهایی که یک نماینده دارند رقابت زن و مرد به اختیار و انتخاب آنها بستگی دارد. بعد از تهران بیشترین کرسی نمایندگی به تبریز اختصاص دارد با ۶ نماینده و اصفهان با ۵ کرسی و دیگر شهرها هم در رتبههای بعدی قرار دارند. در مشهد با توجه به شرایط سیاسی حال حاضر این شهر بر خلاف گذشته امکان بالایی برای انتخاب زنان ندارد اما در شهرهای دیگر استقبال خوبی از حضور زنان در مجلس میشود. در شهرهای که تعدد نماینده دارند میتوان امیدوار بود.
اگر سهمیهها اعمال شد و ضرورت اجرایی هم داشت، تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان میتواند ترکیب نسبتهای سهمیه و به دنبال آن کارایی این طرح را تحتالشعاع قرار دهد. ارزیابی شما از این مساله چیست؟
این مساله مهمی است که میتواند تاثیر زیادی روی کارآیی طرح بگذارد. با توجه به اینکه شورای نگهبان تصمیمگیر نهایی درباره صلاحیتهاست، این مساله مهمتر خواهد بود. مساله حائز اهمیت دیگر این است که به دلیل شرایطی که برای زنان وجود دارد، خود زنان ثبت نام کمتری در انتخابات مجلس دارند. از بین زنانی که تمایل به حضور در حوزههای سیاسی دارند شمار اندکی حاضر به ریسک پذیری در این حوزه هستند. زنان زیادی حاضر به پرداخت هزینههای سخت و فراوان نیستند که با ورود به حوزه سیاسی برای زنان مطرح میشود. برخی نمایندگان زن اصلاحطلب که در دورههای قبل در مجلس حضور داشتند، صرف نظر از مساله مربوط به تایید یا عدم تایید صلاحیتها، دچار مشکلاتی شدند و برخی از آنها حتی از داشتن شغل هم محروم شدند. در حالی که نمایندگان زن در حوزههای دیگر که دردسری هم ندارد وارد شده و تمایل کمتری به نمایندگی مجلس دارند. اینکه زنان از نظر توسعه فرصت برابر با مردان را ندارند در سهمیه بندیهای سیاسی هم این فرصت برای آنها کمتر و کارشان دشوارتر است. البته زنانی که چندان به افزایش مشارکت زنان و تحقق فرصتهای برابر اجتماعی و سیاسی اعتقادی ندارند در حوزه سیاسی هزینهای نمیپردازند اما زنانی که به دنبال احقاق این حقوق هستند، همواره با دشواریهایی مواجه بودهاند که کار را برای آنها دشوار کرده است.
در این صورت تکلیف چیست؟
به اعتقاد من احزاب در هر سطح و کیفیتی که هستند باید در راستای این امر تلاش کنند که البته احزاب هم سازگاری زیادی با هم ندارند. ما در این کشور احزاب زنانه متعددی داریم که متاسفانه با هم همگرایی ندارند. به نظر من رسالت احزاب این نیست که فقط هنگام انتخابات لیست ارائه دهند. رسالت آنها این است که برای نمایندگان و کسانی که معرفی کردهاند برنامه داشته باشند و از آنها حمایت کنند. به نمایندگان طرح بدهند و برای حزب هویت قائل باشند نه فقط در برهه انتخابات لیست ارائه دهند و بعد از آن، هر نماینده ای راه خود را برود. احزاب باید در این مسیر که در حال حاضر طرح سهمیه زنان است تلاش کرده و در راستای قانونمند کردن هر چه بیشتر مسائل مربوط به انتخابات و برای جلوگیری از کاهش احتمالی تاثیر طرح مزبور راهکار لازم را ارائه دهند. وقتی احزاب نمیتوانند کار زیادی برای زنانی که در لیست آنها قرار دارد انجام دهند به راحتی آن نمایندگان زن قابل حذف هستند و همانطور که قبلا گفتم به دلایل مشکلات و هزینههای زیاد فعالیت سیاسی برای زنانی که به دنبال احقاق حقوق سیاسی اجتماعی زنان جامعه هستند، نامزدهای زن کمی در انتخابات شرکت میکنند و وقتی تعداد زنان کم است، مسائل مربوط به صلاحیتها به چشم میآید.
با پذیرش ناکارآمدی احزاب در ایران به نظر میرسد پیشنهاد شما اقداماتی از جانب خود کاندیداها مثل ثبت نام حداکثری زنان در انتخابات باشد.
همین طور است. این روش جواب میدهد. در دوره دهم مجلس این رویداد اتفاق افتاد و تاثیر خوبی هم داشت. نگرانی از عدم تایید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی اعم از زن و مرد موجب مطرح شدن این مساله شد که چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات شوراها ثبت نام حداکثری رخ بدهد. به هر حال از شمار کاندیداها برخی از مرحله تایید صلاحیتها عبور خواهند کرد و صلاحیت آنها برای حضور در عرصه رقابت انتخاباتی تایید خواهد شد. این میتواند روش کارآمدی باشد که در عرصه اجتماعی قابل بررسی هم هست.
منبع: آرمان