هفت شهر، بدون زن!

گرمای تابستان که تند و تیز شود، نماینده‌های جدید پایشان را به ساختمان شوراهای شهر می‌گذارند. در این میان شهرهایی هستند که پنجمین انتخابات شورای شهر را پشت سر گذاشته‌ اما هنوز نتوانسته‌اند در را حتی به روی یک زن باز کنند. زنان این شهرها تا چهار سال آینده نقشی در پارلمان شهری نخواهد داشت، یا به زبان دیگر بیش از دو میلیون و ۷۰۰ هزار زن۱ در شهرهای ارومیه، سنندج، یاسوج، سمنان، قم، زنجان و کرمانشاه هیچ نقشی در تصمیم‌گیری برای شهرشان ندارند.

در دورۀ چهارم شوراها فقط دو مرکز استان نمایندۀ زن نداشتند. پس چرا تعداد زنان نماینده در مراکز استان، در مقایسه با دور قبل، ۳۵.۸ درصد کاهش یافته است؟ برای پاسخ به این پرسش، فرضیه‌های مختلفی مطرح می‌شود که به سیاست‌گذاری‌های کلان و کاهش کلی کرسی‌های شورا، تعداد زنان نامزد، فهرست‌های اصلاح‌طلبان و شبکه رأی مستقل زنان مربوط می‌شود.
کاهش کلی کرسی‌های شورا
 اولین فرضیه‌ای که سعی می‌شود با آن دلیلی برای کاهش زنان راه‌یافته به شوراهای شهر مراکز استان پیدا کنیم کم شدن تعداد کل کرسی‌هاست. در دور چهارم شوراهای مراکز استان‌ها، ۴۸۲ نفر کرسی‌های شورا را از آنِ خود کردند اما با تغییر قانون انتخابات و کاهش ۳۱‌درصدی کرسی‌ها شانس زنان برای ورود به شورا کم شد.
رقابت یک زن در مقابل چند مرد
آمار نشان می‌دهد که تعداد نامزدهای مرد هفت مرکز استانی که هیچ زنی به شوراهای آنها راه پیدا نکرده به طور میانگین شش‌ برابر نامزدهای زن بوده است، یعنی به ازای هر یک زن شش رقیب مرد در هر شهر وجود داشته است. بیشترین نسبت متعلق به کرمانشاه با حدود ۱۰ نامزد مرد در برابر هر زن و کمترین تفاوت مربوط به سمنان با حدود سه مرد در برابر یک زن بوده است. این نسبت در شهرهایی مانند همدان که سه زن به پارلمان شهری آن راه‌یافته‌اند پنج به یک و در اصفهان، با راه‌یابی دو زن، شش به یک بوده است. بنابراین تجربۀ شهرهای دارای نمایندۀ زن نشان می‌دهد که کمتر بودن تعداد نامزدهای زن نسبت به مرد در هفت شهر ذکرشده لزوماً عامل مؤثری نبوده است.
تأثیر فهرست امید اصلاح‌طلبان
پایگاه اطلاع‌رسانی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان ۲۰ فهرست برای مراکز استان مشخص کرده است که ۲۷ زن در این فهرست‌ها حضور داشتند. برخی از فهرست‌های اصلاح‌طلبان شهرها در پایگاه اینترنتی شورای عالی نیامده است اما یا افراد ذی‌نفوذ اصلاح‌طلب استان بر سر آن توافق کرده بودند یا اینکه خبرگزاری‌های رسمی و استانی آن را معرفی کرده بودند. با این حساب می‌توان تعداد کل فهرست‌های اصلاح‌طلبان را ۲۲ و در نتیجه تعداد زنان فهرست را ۴۲ نفر دانست. آیا همۀ این افراد به شورا راه‌یافته‌اند؟
بر خلاف موفقیت چشمگیر اصلاح‌طلبان در کرسی‌های شورای شهر، حضور زنان در فهرست به معنای تضمین ورود آنها به شورا نبوده است. ۳۰ زن توانسته‌اند با کمک فهرست وارد شورای شهر شوند یعنی حضور در فهرست احتمال ورود زنان را به شورای شهر ۷۱درصد افزایش می‌دهد. با این حال شورای عالی اصلاح‌طلبان از ۱۰ استان کشور به طور کلی غافل شده و یا اینکه در موردی مانند رشت حتی یک زن را هم در میان نامزدها قرار نداده بودند.
زهرا نژادبهرام، کارشناس مسائل سیاسی، برای بررسی تأثیر فهرست بر حضور زنان در شوراها آن را به سه دسته تقسیم می‌کند: «گروه اول، ‌فهرست‌هایی که اصلاً زنان در آن جایی نداشته‌اند مانند رشت. گروه دوم، ‌فهرست‌هایی که زنان در آن حضور داشته‌اند اما وارد شورای شهر نشده‌اند مانند قم. گروه سوم، ‌فهرست‌هایی که هم زنان در آن بوده‌اند و هم اینکه همۀ افراد فهرست امید وارد شورا شده‌اند مانند تهران، مشهد، اصفهان.» او با کمک این تقسیم‌بندی تحلیل می‌کند: «شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان برخی استان‌ها به سهمیۀ ۳۰ درصد حضور زنان در پایبند نبوده است. به نظرم این شورا نیاز دارد که یا در کادر شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان این استان‌ها بازنگری کند و یا به بازآموزی دستورالعمل‌های خود برای پیوستن افراد به جرگۀ اصلاح‌طلبان بپردازد. مثلاً اگرچه بعد از تعیین اصلاح‌طلبان رشت نتیجۀ صلاحیت یکی از زنان سرشناس اصلاح‌طلب مشخص می‌شود اما مگر جز او زن اصلاح‌طلب دیگری برای گنجاندن در وجود نداشت؟» نژادبهرام تأکید می‌کند که زنان باید در همۀ ‌شهرها حضور داشته باشند: «مسئلۀ حضور زنان در شوراها را نباید محدود به اصلاح‌طلبان کرد بلکه باید حضور زنان را در ‌فهرست‌های اصولگرایان هم برای همۀ انتخابات نهادینه کرد.»
شهرهایی که زیر بار نسخۀ اصلاح‌طلبان نرفتند
شورای عالی اصلاح‌طلبان برای پردیس، رباط‌کریم، ورامین، فردیس، بندرانزلی، لاهیجان، قشم و کیش فهرست تهیه کرده بود. جز کیش، قشم و لاهیجان، در فهرست بقیۀ شهرها حداقل یک زن حضور داشت اما جز بندر انزلی و رباط‌کریم موفقیت زیادی در وارد کردن زنان اصلاح‌طلب به شورا به دست نیامد. البته این به معنای راه نیافتن زنان به شوراهای این شهرها نیست و زنان مستقل توانستند مسیر را برای کسب قدرت باز کنند، مثلاً در پردیس و ورامین هرکدام یک زن مستقل و در رباط‌کریم، علاوه بر یک زن اصلاح‌طلب، دو زن مستقل دیگر هم موفق به کسب آرای مجاز شده‌اند. به طور کلی وضعیت زنان شورای شهر و روستا در شهرهای کوچک‌تر مساعدتر از مراکز استان به نظر می‌آید. به طوری که رأی اول رباط‌کریم متعلق به یک زن بوده و یا در ۲۰ شهرستان تهران ۱۶ زن به شوراهای شهر راه یافته‌اند. اوج این کنشگری را می‌توان در سیستان و بلوچستان مشاهده کرد، استانی که ۴۱۵ زن به شورای آن راه‌یافته‌اند و از این تعداد فقط یک نفر متعلق به مرکز زاهدان بوده است.
هرچه مردان باسوادتر شوند، اعضای زن شورای شهر کمتر می‌شوند
با نگاه ظاهری به آماری که از حضور زنان در مراکز استان و شهرستان‌های آن داده شد می‌توان به این نتیجه رسید که لزوماً توسعۀ اقتصادی، آموزشی یا بهداشتی زنان در مراکز استان‌ها به افزایش مشارکت سیاسی آنها در سطح قدرت منجر نمی‌شود. برای جواب دقیق‌تر به این سؤال از نرم‌افزار SPSS استفاده کردیم تا همبستگی بین آمار زنان شورای شهر و روستای دورۀ چهارم و مؤلفه‌های سواد، بهداشت، تعداد مراکز مردم‌نهاد و میزان اشتغال زنان مشخص شود. نتیجه نشان می‌دهد هیچ‌کدام از این عوامل نمی‌توانند تأثیر مستقیمی بر افزایش مشارکت سیاسی زنان بگذارند. تنها عامل مؤثر بر تعداد زنان راه‌یافته به شورای شهر و روستا تحصیلات مردهاست. این متغیر تا ۴۵ درصد می‌توانست میزان مشارکت زنان در شورای شهر را پیش‌بینی کند: هرچه تحصیلات مردها بیشتر شود، تعداد زنان راه‌یافته به شورا کمتر می‌شود.
آیا توسعه‌یافتگی مشارکت سیاسی را افزایش می‌دهد؟
 اگرچه در ارومیه هیچ زنی به شورای شهر راه نیافته، شهرستان‌های کوچک آن مانند نقده، خلیلان و محمودآباد حداقل یک و در شورای شهر خوی دو زن وارد شورا شده‌اند. زهرا نژادبهرام در این رابطه می‌گوید: «استحکام ساختارهای پدرسالارانه در شهرهای بزرگ نهادینه‌تر از شهرهای کوچک است. اینکه زنی به شورای شهر ارومیه یا سنندج راه نیافته به این معنا نیست که آنها از نظر فرهنگی کم‌توسعه‌تر از شهرهای کوچک هستند. مثلاً فومن و ماسوله حضور زنان را پذیرفته اما اصلاح‌طلبان رشت نه. بر خلاف اینکه ظاهراً انتظار داریم ساختارهای پدرسالارانه در شهرهای بزرگ سست‌تر شده باشد، عملاً می‌بینیم که در شهرهای بزرگ ساختارهای پدرسالارانه به قدرت متصل شده‌اند. وقتی این دو در هم تنیده باشند، آن هم در شرایطی که تمام افراد تمایل دارند برای رسیدن به قدرت رقبا را کنار بزنند، زنان اجازۀ ورود نمی‌یابند چرا که شهرهای بزرگ پیچیده‌ترند و منابع پیچیده‌تری برای قدرت دارند. اما در شهرهای کوچک ساختارهای پدرسالارانه هنوز کاملاً به قدرت متصل نشده‌اند. پس لزوماً توسعه مشارکت زنان را به همراه نمی‌آورد، مثلاً ژاپن از نظر شکاف جنسیتی رتبۀ ۱۰۲ را دارد اما از اقتصاد برتر سوم جهان برخوردار است.»
زنان مستقل با شبکۀ رأی محلی
سیزده زنی که امسال به شورای شهر مراکز استان راه یافته‌اند هیچ بدنۀ رأیی نداشته‌اند. برخی از آنها تا به حال چندین دوره در شورای شهر فعالیت داشته‌اند اما برخی دیگر حتی این سابقه را هم ندارند. چه عاملی منجر به افزایش ورود زنان مستقل به شوراها به‌خصوص در شهرهای کوچک می‌شود؟ فاطمه صادقی، پژوهشگر، همین سؤال را در انتخابات شورای شهر سوم مطرح کرده است و به تأثیر روابط شبکه‌ای بر رأی نامزدهای مستقل رسیده است: «بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند رقابت جناحی را دور بزنند و خود رأساً وارد منازعۀ انتخاباتی شوند. این نوع مشارکت سوای درست یا نادرست بودن حاکی از آن است که احزاب و تشکل‌ها به شکل کنونی نمی‌توانند گرایش‌های گوناگون و متکثر را در خود جای دهند و بسیاری از افراد و به‌ویژه زنان ترجیح می‌دهند به‌صورت فردی در صحنۀ انتخابات ظاهر شوند و تا حدودی هم موفق می‌شوند.»
به نظر صادقی، الگوی فوق در شهرهای بزرگ چندان موفقیت‌آمیز نیست مگر آنکه فرد در نوعی از شبکۀ مناسبات قرار بگیرد که طیف وسیع‌تری از مخاطبان را در بر داشته باشد. مثلاً در دورۀ سوم شوراهای شهر یک زن نفر اول آرای شیراز شد: «یک زن جوان کاندیدایِ مستقلِ توانست رأی اول شهر را از آن خود کند. به نظر می‌رسد در این مورد، به‌رغم ناشناخته‌بودن، دانشجو و جوان بودن، این کاندیدا توانسته رأی‌دهندگان را که به نوعی خود را مخاطب او می‌دیدند در شبکه‌ای نامرئی به یکدیگر پیوند دهد؛ هرچند برای تحلیلِ این مورد به داده‌های دقیق‌تری نیاز است. در شهرهای کوچک‌تر امکانِ پدیدآمدنِ چنین شبکه‌ای محتمل‌تر است. نمونه‌ای از آن شهر اهواز است که در آن یک کاندیدای زن که ظاهراً پیش‌ترها فروشندۀ لوازم آرایش بوده توانسته در انتخابات به رأی دومِ شهر دست یابد.» اشارۀ صادقی به آرزو بابادی است، صاحب یک مغازۀ اجارۀ لوازم سفره عقد در کیان‌پارس اهواز که دورۀ سوم انتخابات با رأی بالایی وارد شورای شهر شد.
فوتبالیست بوشهری در راه شورای شهر
 امسال نیز به نظر می‌آید که این شبکۀ روابط در شهرها بیشتر به کمک زن‌های مستقل آمده است. یکی از این زنان ندا عبدالله‌زاده زن فوتبالیست بوشهری است که امسال پا به شورای شهر گذاشته است. او به‌جز افتخاراتی که در ورزش کسب کرده اینستاگرام فعالی با ۴۷ هزار فالوور دارد. یکی دیگر از این زنان مستقل زهرا موهبتی، پزشک متخصص زنان، در بیرجند است. شبکۀ نامرئی رأی برای او ممکن است از طریق مطب در این شهر به دست آمده باشد.
 نمایندۀ زنان یزد و فعالیت برای دوچرخه‌سواری
ورود مستقل الهه جورابی یکی دیگر از نقاط عطف حضور زنان در شوراهاست. زنی که بدون پشتوانۀ هیچ فهرستی وارد شورای شهر یزد شده است. یکی از خبرنگاران ساکن یزد می‌گوید که او شهرتش را بیشتر وامدار پوسترها و عکس‌های تبلیغاتی‌اش است اما تأثیر فعالیت‌های جورابی برای دوچرخه‌سواریِ زنان را هم نادیده نمی‌گیرد. به گفتۀ او، جورابی پیش از این در هیئت دوچرخه‌سواری استان و همچنین شهرداری یزد برای برگزاری مسابقات دوچرخه‌سواری زنان تلاش بسیار کرده است. ناگفته نماند که کانال تلگرامی او با نام «آزادی زنان» پنج هزار عضو دارد.
پایگاه رأی طایفه‌ای و سنتی
مریم جان‌بخشی زن دیگری است که به‌صورت مستقل وارد شورای شهر ایلام شده است. اگرچه او پیش از این سابقۀ حضور در شوراهای اصلاح‌طلبان شهر را داشته، این بار رأی خود را مدیون هیچ فهرست یا توافق حزبی نبوده است. به گفته یکی از فعالان مدنی این شهر، در شوراهای شهر ایلام رأی قومی و طایفه‌ای حرف اول را می‌زند. با اینکه در این شهر نماینده‌ای هم برآمده از فعالان مدنی شهر وجود دارد، رأی مریم جان‌بخشی بیشتر به توافق طایفۀ او (طایفه موسوم به ده‌بالایی) برمی‌گردد.
نرگس عبدالله‌زاده نیز زن مستقل همدانی است که بدنۀ رأی خودش را وامدار حضور خود در دوره‌های قبلی شورای شهر است. به گفتۀ برخی از فعالان مدنی همدان، او دارای یک پایگاه رأی سنتی است که دو دوره باعث راهیابی‌اش به شورای شهر همدان شده است.
بندرعباس، مردم جلوتر از اصلاح‌طلبان
در فهرست نامزدهای اصلاح‌طلب شورای شهر بندرعباس فقط نام یک زن به چشم می‌خورد اما مردم این شهر نه‌تنها به او رأی ندادند بلکه دو زن دیگر را برای شورا انتخاب کردند.
مقاومت زنان علیه نتایج انتخابات
یکی از عجایب این دورۀ انتخابات شوراها راه نیافتن زهرا آوجیان به شورای شهر سنندج است. زنی که چهار دوره به شورای مردانۀ استان راه ‌یافته بود این بار نفر بیستم شهر سنندج شد و هیچ زن دیگری هم در این شهر وارد شورا نشد. آوجیان در گفت‌وگو با ما از شکایت نسبت به فرایند انتخابات شورای شهر خبر می‌دهد و امید دارد که با بررسی شکایاتش بتواند بار دیگر مسیر طی‌شده را بپیماید.
کورسوی امید برای زنان
بر اساس آمارهای ارائه‌شده از ستادهای استانی انتخابات شوراهای شهر و روستا، شش استان به لحاظ تعداد زنان ثبت‌نام‌کننده در صدر قرار دارند. این استان‌ها شامل کرمان با ثبت‌نام یک هزار و ۸۴۰ زن، سیستان و بلوچستان با یک هزار و ۳۹۷ زن، تهران با یک هزار و ۳۳۷ زن، فارس با یک هزار و ۱۸۹ زن، خراسان رضوی با یک هزار و ۱۱۶ زن و مازندران با ثبت‌نام یک هزار و پنج زن هستند. الگویی که دقیقاً با تعداد زنان نمایندۀ شورای شهر دور قبل منطبق است چرا که همین استان‌ها دورۀ قبل نیز توانسته بودند زنان زیادی را به شوراهای شهر بفرستند. این موضوع تا حدودی نشان می‌دهد هر استانی که دارای بیشترین نمایندۀ زن بوده باعث شده در این دوره هم زنان بیشتری ثبت‌نام کنند. اگرچه در انتخابات امسال تعداد شوراهای شهر بدون نمایندۀ زن افزایش یافته، افزایش کلی تعداد زنان توانسته تا اندازه‌ای ناامیدی برآمده از این موضوع را جبران کند. به‌طوری که در شورای چهارم شهر و روستا زنان ۴ درصد از کل نامزدها را تشکیل می‌دادند اما این تعداد امسال به ۶.۳ درصد افزایش یافته است.”
منبع: زنان امروز