با مطالعه در تحولات سیاسی – اجتماعی چهار دهه گذشته پس از انقلاب به نشانههایی از دگرگونیهای ساختاری در موقعیت زنان برمیخوریم. این دگرگونیهای آرام و گسترده بیانگر تحولات بنیادین در جامعه است؛ تحولاتی که خارج از اراده و ذهنیت فردی و گروهی خاص بهنوبه خود زمینهساز تغییرات کمیوکیفی در زمینههای فرهنگ و سیاست و اجتماع شده است. باوجودیکه بیش از ۵٠ سال از گرفتن حق رأی زنان میگذرد، اما زنان ایرانی در چهار دهه پس از انقلاب از این حق بهخوبی استفاده کردند. با استفاده بهنگام از این حق توانستند در مقام کنشگر سیاسی و مدنی وارد حوزهها و لایههای پیچیدهتر سیاسی شوند. توانستند بهطور وسیعی به آموزش دست پیدا کنند. پس از انقلاب و در ۴٠ سال اخیر جمعیت زنان تحصیلکرده افزایش یافته و تعداد زنانی که در مقام مسئول و سرپرست خانواده ایفای نقش میکنند به نحو چشمگیری رو به افزایش است. شهرنشینی گسترش یافته و به نظر میرسد حتی زنان خانهدار، خانهنشینی را برنمیتابند و ترجیح میدهند بهجای اینکه به کار کدبانوگری بیدستمزد و مواجب مشغول باشند، شغلی ولو با دستمزد اندک داشته باشند. از سوی دیگر تعداد افراد خانوار کمتر شده و سن ازدواج بالا رفته. با وجود تشویق چندهمسری از سوی برخی افراد، حتی زنانی که بهعنوان همسر موقت یا زن دوم و سوم تن به ازدواج میدهند داشتن شغل خارج از خانه را بر خانهنشینی ترجیح میدهند. با رونقگرفتن تکنولوژی و تولید دانش نرمافزاری رابطه میان فیزیک و تفاوتهای بدنی در نیروی کار زن و مرد موضوعی منسوخ بهنظر میرسد. درعینحال با افزایش زنان تحصیلکرده و توانمند، ساختار خانواده و کیفیت تصمیمگیریها به سمت برابری جنسیتی پدر و مادر و خواهر و برادر در خانواده متمایل شده است. در بسیاری از خانوادههای شهری و نیمهشهری دختران بهعنوان الگوهای موفق سرمشق پسران خانواده و جامعه قرار میگیرند. سطح منزلت اجتماعی- سیاسی زنان در این چهار دهه بسیار افزایش یافته است و در اغلب نهادهای مدنی به جمعیت داوطلب زنان برمیخوریم که مشتاقانه به خدمت مشغولند. زنان امروز تمایل چندانی به ایفای نقش تاریخی زن قربانی ندارند و بیشتر مایلند در مقام یک کنشگر اجتماعی یا فرهنگی اقتصادی دیده و پذیرفته شوند. دستاوردهای زنان در چهار دهه پس از انقلاب، دستاوردهای ساختگی و گلخانهای از نوع تغییرات فرمایشی و امتیازات اعطایی شاه عربستان به زنان تحتفرمانش نیست. دستاوردهای زنان ایران دستاوردهایی واقعی و برآمده از تلاشها و مبارزات عدالتخواهانه آنان و کوشش بیحدشان برای آموختن و پرداختن به امور اجتماعی است. امروز نیز خیز زنان برای شکستن سقفهای شیشهای برآمده از تبعیضهای جنسیتی برای افزایش مشارکت سیاسی- اجتماعی ادا و اصول و ژست نیست، بلکه این مطالبات با امنیت و کرامت و مناعت و احساس آرامش و منزلت آنان در سطح خرد و کلان پیوند خورده و مرتبط است. با وجود همه این تحولات و تمامی دستاوردها نمیتوان این نکته را از نظر دور داشت که موانع دسترسی زنان به برابری موانعی چندوجهی، اعم از فرهنگ، اقتصاد، آموزش، اجتماعی و سیاسی هستند و همین نکته توضیحدهنده چرایی وجود نابرابریهای جنسیتی پرقوت در بسیاری از حوزههاست، هم ازاینروست که زنان صرفا نمیتوانند به تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اکتفا کنند، بلکه زنان برای تغییر فضا و قوانین تبعیضآمیز جنسیتی بهطور جدی و حیاتی نیازمند برخورداری از قدرت سیاسی هستند؛ بهعنوانمثال، حتی اگر در عقلانیت نظری، تجزیه و جدایی راهی برای خروج و رهایی از تبعیضهای قومیتی، نژادی و … باشد، مسلما برای رهایی از تبعیضهای جنسیتی نمیتوان از چنین عقلانیت سلبیای بهره برد. ازاینرو زنان با اتکا بر عقلانیت سیاسی برای رفع تبعیض، روش ایستادگی بر مقوله برابری حقوقی و پافشاری بر مطالبه عدالت سیاسی- اجتماعی را برگزیدهاند تا به وجهی ایجابی امکان حیات برابر و زیست انسانی را برای خود فراهم کنند. اصرار بر داشتن درصدی از قدرت و امنیت برای پرکردن شکاف جنسیتی که در ژرفای آن فقر و فساد و تحقیر زنان کمین کرده، ضروری است. حضور زنان در پستهای وزارت و معاونت و مدیریتهای کلان، از تکجنسیتیبودن سیاست و تدوین قوانین نابرابر جلوگیری میکند. با ترمیم شکاف جنسیتی، آفات و عوارض سوء آن بر زنان و مردان جامعه کاهش مییابد و به نفع خیر عموم است. حضور زنان توانمند در لایههای بالای مدیریتی در همه ارکان شعار توانمندی زنان را از حرف به عمل تبدیل میکند. توجه به توان و تجربه زنان در مدیریت جامعه بیانگر نگاه توسعهگرا و طرفداری آگاهانه دولت از مفاهیم عدالت و بیطرفی جنسیتی در تصمیمات سیاسی است. درعینحال انتخاب مدیران ارشد از بین زنان و تشکیل تیمهای تخصصی و کارشناسی از زنان صاحب علم و تجربه نشان میدهد آیا دولت ارادهای برای حل تناقض موجود میان گفتمان اصلاحطلبانه با عملکرد اصلاحطلبانه دارد یا خیر؟ انتخاب زنان در مقام استانداریها، شهردار، دولت را قادر میکند بیواسطه با مسائل و مشکلات جمعیت زنان از نزدیک آشنا شود.
یقینا تقلید رفتار مردانه از سوی زنان سیاستمدار خوشایند دولت و حکومت نیست؛ هم ازاینروست که حضور زنان در وزارت و مدیریتهای ارشد، دادن فرصت برای اعاده قدرت به زنان برای مقابله با مشکلاتی است که نابرابری جنسیتی مزمن و تاریخی در جامعه نهادینه کرده است. انسانها برابر به دنیا میآیند و دنیا همه فرصتها و نعمتهایش را بهطور برابر به انسانها عرضه میکند. در نابرابری نمیتوان زیستی شایسته انسان داشت.
بهقول آدورنو: «زندگی خوب در بطن زندگی بد ممکن نیست».
آخرين اخبار :
- در نشست تخصصی مرکز تحقیقات و برنامه ریزی رسانه تاکید شد: رسانه های ایران، نیازمند شایسته سالاری
- کمپین “روایت زنان در روزگار کرونایی”
- در نشست تخصصی موسسه راز عنوان شد: جای خالی پیشگیری از آزارجنسی در سیاست های رسانه ای
- در گفت وگو با مدیرعامل موسسه رسانه، اندیشه و زن(راز) بررسی شد: زنان قربانیان «خشونت سفیدِ» دنیای مجازی
- مطالبه ای صریح از معاون حقوقی رییس جمهور….