کارآفرینی زنان، راهکار ایجاد تعادل کار و خانواده

زهرا بهروزآذر

زنان به عنوان یکی از عوامل غیر مشهود در اقتصاد، سهم عظیمی از کل نیروی انسانی مورد نیاز بخش‌های صنعت، کشاورزی، خدمات و… را در سطح جهان دارند. زنان نیرویی عمده برای ایجاد تحول و منبعی بالقوه جهت پیشبرد امور اقتصادی و افزایش هر چه بیشتر نرخ رشد تولیدات به شمار می‌روند. در بسیاری از صنایع دنیا، زنان نیمی از نیروی کار را تشکیل داده و در بعضی از صنایع نیز به دلایل مختلف از جمله نیاز به دقت و ظرافت در کار، اکثریت مطلق نیروی کار را به خود اختصاص می‌دهند. زنان روستایی چه در تولید محصولات زراعی و دامی و صنایع دستی به صورت مستقیم، و چه از لحاظ کمک به بخش کشاورزی به عنوان نیروی کار، جمعیت کثیری را در کشورهای در حال رشد تشکیل می‌دهند. دو سوم کارهای انجام شده در جهان را زنان ـ که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهندـ، به عهده دارند. چنانچه به استعدادهای بالقوّه این پتانسیل قوی ـ که انواع مختلف کارها را چه به صورت رسمی و چه غیررسمی انجام می دهندـ ، توجّه شود، می توان آن را به یکی از بزرگ ترین منابع سرمایه گذاری برای کشورهای در حال توسعه تبدیل کرد. برای این منظور لازم است ضمن فراهم سازی زمینه های اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی برای جلب، و افزایش مشارکت زنان و رفع موانع حضور آنها در جامعه، بسترهای توانمند سازی آنها برای حضور در این عرصه را فراهم کرد .

مشارکت زنان

میزان مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی به عوامل زیادی در جامعه بستگی دارد. که از جمله می توان به ویژگی های فرد(شخصیتی و رفتاری)، فرهنگ (خانواده، رسانه ها، جامعه ) ، ساختار و توقعات بخش خصوصی، سیاستگذاری و حمایتگری دولت، و بخش عمومی اشاره کرد.

مشارکت زنان ایرانی در بازار کار، صد سال بعد از حضور همتایانشان در جوامع صنعتی بوده است و این مشارکت، در طول سه دهه اخیر، با نوسان های شدیدی روبه رو شده است. طبق آمارهای ارائه شده، نرخ مشارکت زنان در بازار کار کشورهای پیشرفته امریکای شمالی و کانادا، حدود پنجاه درصد است، در حالی که این عدد در کشور های خاورمیانه، بین یازده تا سیزده درصد است. نرخ اشتغال زنان در ایران، بر اساس آمارهای سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حدود یازده درصد و بر اساس برخی آمارهای غیر رسمی، بالغ بر سیزده درصد است.

از هر ۱۰ زن ایرانی در سن کار، تنها یک زن مایل است که در خانه نماند و وارد بازار کار شود. این را آخرین محاسبه مرکز آمار ایران از بازار کار کشور نشان می‌دهد. طبق این گزارش نرخ مشارکت اقتصادی زنان بین ۱۰ تا ۶۰ سال در تابستان امسال به بیش از ۱۱ درصد رسیده است. این در حالی است که نرخ مشارکت کلی ۳۷ درصد بوده که در این بین مشارکت مردان حدود۶۲ درصد بوده است . با نگاهی به وضعیت فعلی بازار کار ایران، می توان دریافت که زنان ایرانی، فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب دارند و نیاز است تا دقت بیشتری بر روی این موضوع شود. برای این منظور لازم است تا این موضوع از دو بعد فرد و جامعه تحلیل شود.

برای جلب و افزایش مشارکت اقتصادی زنان باید از دو منظر نیروی کار (زنان) و کارفرما به موضوع نگریسته شود. . و ویژگی های شخصیتی، جمعیتی و رفتاری زنان به عنوان گروه مخاطب اصلی این موضوع مطالعه شوند. در حال حاضر در کشور ما ، همانند سایر کشورها، نیروی حرفه‌ای فعال در جامعه سنی بین ۲۰ تا ۴۰ سال دارند. این در حالی است که سن بلوغ حرفه ای یک فرد تقریبا بعد از حدود ۷ تا ۱۰ سال از حضور در محیط کار به اوج می رسد و در یک ساختار عمودی سازمانی، یک فرد از شغلهای عملیاتی به سطوح مدیریتی میانی یا بالاتر ارتقاء پیدا می کند، این در حالی است که برای یک زن، در حالت طبیعی و نرمال، که از ۲۰ سالگی وارد بازار کار شده ، و طبق میانگین جامعه ایران، حدود ۲۵ سالگی ازدواج کرده است، با سن مادری او برابری می کند، و زمانی است که او باید بین برای پذیرفتن نقش مادری تصمیم بگیرد. و خود را مهیا کند.

پژوهشها نشان می دهند که در این دوره زمانی هم نیروی کار و هم کارفرما با چالش و بحران‌هایی مواجه می شوند که اگر نتوانند به خوبی آنها را مدیریت کنند منجر به ترک کار از طرف نیروی کار و یا اخراج نیرو از طرف کارفرما می شود.

رفع موانع مشارکت زنان

طبق پژوهشهای انجام شده، شایع‌ترین موارد نقض حقوق زنان که تاثیر بسزایی در فضای کسب و کار زنان دارد عوامل اقتصادی – اجتماعی زیر است:

۱- تبعیض در استفاده از فرصت‌های شغلی موجود میان زنان و مردان

۲- عدم امکان تصدی مشاغل مهم و پیشرفت شغلی

۳- تبعیض در پرداخت دستمزد‌ها

۴ـ برقراری تسهیلات ویژه کاری چون امکان استفاده از مرخصی بیشتر با توجه به مسؤولیت زنان در خانه و نیز به عنوان مادر.

این عوامل تاثیر مستقیم بر فضای کسب و کار زنان داشته و می‌توان گفت سرنوشت سازاست.

فضای کسب و کار برای زنان علاوه بر دارا بودن شرایط کلی و مولفه‌های ملی کسب و کار شامل مسائل فرهنگی و اجتماعی ریشه‌داری می‌شود که باز هم برطرف کردن و تغییر دادنش به طور کامل دست کارآفرینان و جامعه فعال زنان نیست و به گونه‌ای فرآیندی طولانی مدت و زمان بر است.

باوجود این‌ که عامل اقتصادی در اشتغال زنان و به واسطه آن در فضای کسب و کار دارای بیشترین اهمیت می‌باشد ولی مطالعات و بررسی‌های صورت گرفته نشان داده است که ارزش‌ها و باورهای فرهنگی رایج در یک جامعه، تأثیر مستقیمی بر میزان اشتغال زنان داشته است. مبنای این عوامل فرهنگی را به صورت زیر می‌توان نام برد:

۱- باور‌های اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان درفعالیت‌ها

۲- عدم آگاهی زنان ایرانی نسبت به حقوق شهروندی خود

۳- عدم آگاهی زنان از زمینه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی موجود برای فعالیت

۴-بالاتربودن نرخ بیسوادی زنان نسبت به مردان

۵-پایین بودن درصد متخصصین ودارندگان مدارج علمی دربانوان نسبت به مردان

مدیریت تعارض کار و خانواده

زندگی شغلی و خانوادگی دو جزء لاینفک زندگی اکثر افراد جامعه به شمار می‌آید. به‌طوری‌که رمز موفقیت افراد در پیشبرد اهداف‌شان در این دو حیطه از زندگی یعنی خانواده و کار است. چنانچه فرد در مسیر زندگی شغلی یا خانوادگی خود دچار مشکل شود عوارض آن‌ نه تنها گریبان‌گیر خود فرد، بلکه سازمان‌ها و در سطح کلان، جامعه را نیز، دربرمی‌گیرد. امروزه تحقیقات زیادی در خصوص بررسی عوامل تأثیرگذار بر زندگی شغلی و خانوادگی افراد انجام‌شده که نشان‌دهنده اهمیت و ضرورت آن است. محققان به اهمیت منابع انسانی در سطح کلان جامعه و مخصوصاً در سازمان‌ها واقف شده‌اند و پی‌برده‌اند که نیروی انسانی عامل باارزش و سرمایه‌ا‌ی، بی‌پایان برای رشد و توسعه سازمان‌ها و کشور‌ها است، به‌طوری‌که در یک و نیم قرن گذشته، بخش قابل توجهی از پیشرفت کشورهای توسعه‌یافته، مرهون تحول منابع انسانی کارآمد بوده است. در سطح خرد نیز، خانواده یکی از بنیادی‌ترین هسته تشکیل‌دهنده جامعه است، به طوری که سالم یا ناسالم بودن این هسته مرکزی، می‌تواند تمام سطوح جامعه را تحت تأثیر قرار دهد (۱)

تغییر و تحولات جامعه فعلی به افزایش مشارکت زنان و مردان در بازار کار منجر شده است و روند رو به رشد زنان و مردان شاغل در خارج از منزل باعث رشد نوع جدیدی از خانواده‌ها به نام خانواده‌های دوشغلی شده است. خانوارهایی که در آن‌ها هر دوی زن و شوهر شاغل هستند. در این نوع خانواده‌ها زن و مرد علاوه بر نقش سنتی همسر و والدینی، دارای نقش شغلی نیز هستند و این موضوع برای زنان اهمیت بیشتری دارد، زیرا زنان با داشتن نقش سنتی همسری و مادری، اکنون دارای نقش جدیدی نیز شده‌اند. از این رو لازم است تا ضمن توجه به افزایش مشارکت زنان در جامعه ، ندابیری برای توانمندسازی خانواده ها و کمک به آنها در حل تعارضات کار- خانواده آنها اندیشیده شود.

زنان کارآفرین، شادتر زندگی می‌کنند

دیده بان جهانی کارآفرینی اعلام می کند که کارآفرینان زن نسبت به مردان در بخش های اقتصادی مبتنی بر خلاقیت در اروپا و ایالات متحده، دارای بالاترین درجه رفاه ذهنی قرار دارند. این نتیجه را دیده بان جهانی کارآفرینی در سال ۲۰۱۳ اعلام کرده است که رفاه شخصی و رضایت شغلی افرادی که در ۷۰ بخش اقتصادی شروع به فعالیت و مدیریت کسب و کارها کرده‌اند را با دیگر افرادی که اهمیتی برای فعالیت های کارآفرینی قائل نبودند مورد مقایسه قرار داده است. این گزارش بیان می کند که کارآفرینان جهان – اعم از مردان و زنان – دارای رضایت بیشتر در کار و زندگی شان هستند. این نتیجه براساس توافق آنها با جملاتی مثل «زندگی من تقریبا ایده آل است» و یا «اگر دوباره متولد می‌شدم، چیزی تغییر نمی‌کرد» سنجیده شده است. معیار خوشحالی در هر نقطه ای از این جهان متفاوت است: کارآفرینان در کشورهای آفریقایی پایین ترین نرخ خوشحالی را داشتند، در مقابل کشورهای لاتین و آمریکای شمالی بالاترین نرخ را در اختیار داشتند. دیده بان جهانی کارآفرینی اعلام می کند که کارآفرینان زن نسبت به مردان در بخش های اقتصادی مبتنی بر خلاقیت در اروپا و ایالات متحده، در بالاترین درجه رفاه ذهنی قرار دارند.

براساس تحقیقات مختلف و مشاهده کارآفرینان زن دلایل ذیل را می‌توان به عنوان دلایل خوشحال زنان کارآفرین برشمرد.

۱-  زنان زمانی که کارآفرین هستند نسبت به وقتی که کارمند هستند، سرمایه بیشتری را کسب می کنند.

۲-  کارآفرینان زن تعادل بین کار و زندگی بیشتری دارند.

۳-  زنان اغلب کسب و کار خود را برای ایجاد تغییر بنا می کنند.

مرداد امسال، وزارت کار نتایج بررسی های دفتر دیده بان جهانی کارآفرینی درباره وضعیت ایران در بین ۶۸ کشور جهان را در ۱۴ شاخص کارآفرینی در سال ۱۳۹۲ را اعلام کرد و اذعان کرد که «کارآفرینی فرصت گرا» در کشور رشد مناسبی داشته است. این بدین معنی است که گرایش مردم به سمت کارآفرینی از نوع فرصت گرا روبه افزایش است، در حالی که در گذشته مردم به اجبار به سمت کارآفرینی گرایش پیدا می کردند.

«شاخص کارآفرینی نوپا» ( TEA ،شامل فعالیت­ های کارآفرینی نوظهور و جدید در بین جمعیت بزرگسالان یعنی ۱۸ تا ۶۴ سال) بیانگر فعالیت های کارآفرینانه نوظهور و جدید در بین جمعیت بالغ (۶۴-۱۸ سال) است که ایران در سال ۱۳۹۲ در شاخص «کارآفرینی نوپا» با ۲٫۵ درصد افزایش به ۱۲٫۳ درصد و رتبه ۲۹ در میان ۶۷ کشور دست یافته است. . در این شاخص زنان سهمی ۶ درصدی دارند؛ این در حالی است که مردان از سهمی ۱۶ درصدی برخوردارند.

از نظر شاخص «کارآفرینی تثبیت شده» که درصد کارآفرینان با بیش از ۴۲ ماه سابقه فعالیت را نشان می دهد و مبین پویایی و پایداری کسب و کار است، ایران در بین کشورهای عضو دیده بان جهانی کارآفرینی رتبه ۱۵ را دارا است. این شاخص در سال ۱۳۹۲ نسبت به سال گذشته حدود یک درصد افزایش داشته است. در این شاخص که نرخ فعالیتهایی با بیش از ۴۲ ماه استمرار را نشان می دهد، زنان دارای سهمی به میزان ۳ درصدند. همچنین ۱ درصد از آنان در یکسال گذشته کسب و کار خود را تعطیل کرده­اند.

این پژوهش نشان داده است که ۳۸ درصد از زنان صاحب کسب و کار در ایران، از سر ناچاری و ضرورت به سمت ایجاد کار رفته و ۶۲ درصد دیگر با کشف یک فرصت در بازار، این مهم را انجام داده­اند. این آمار نشان از فرصت­گرایی زنان و توانایی آن­ها برای ایجاد کسب و کار خود دارد.

همچنین ۴۹ درصد از زنان معتقدند که توانایی لازم را برای شروع یک کسب و کار داشته و ۱۹ درصد قصد راه­اندازی یک کسب و کار در ۳ سال آتی را دارند. این چشم­اندازی است مثبت که صد البته در واقعیت فضای کسب و کار کنونی، انجامش و تداومش سخت می­نماید.