اولویتیابی موضوعات پژوهشی در حوزههای گوناگون علم از جمله مواردی است که در حوزه علوم پایه و نیز علوم انسانی در ایران به فراخور مطرح شده است؛ در حالیکه در حوزه پژوهش و مطالعات زنان جای خالی آن به شدت محسوس است. زیرا با وجود پژوهشها و مطالعات انجامشده ذیل حوزه مطالعات زنان و نیز پژوهشهای جسته و گریخته در سایر حوزههای علوم اجتماعی، مشخص نیست این پژوهشها بیشتر حول چه محورهایی انجام شده و چه پرسشهای پژوهشیای همچنان بیپاسخ ماندهاند. به عبارت دیگر، چه موضوعاتی همچنان مسأله علوم اجتماعی زنان است و با اتخاذ رویکرد سیاستگذارانه، چه حیطههایی از این علم همچنان مغفول مانده است. بنابراین، این گزارش به اولویتیابی پژوهشی علوم اجتماعی زنان اختصاص دارد.
گزارش پژوهشی حاضر به اولویتیابی پژوهشی علوم اجتماعی زنان اختصاص دارد. اولویتیابی برآمده از تجربه کار میدانی اعضای اجتماع علمی، ضمن توجه به چگونگی تداوم انباشتگی علوم اجتماعی زنان دستاوردهای سودمندی دارد. بنابراین، این تحقیق کوشیده تا از رهگذر مصاحبه نیمهسازمانیافته با پژوهشگران متخصص علوم اجتماعی به گردآوری اولویتهای موضوعی آنان همت گمارد؛ اولویتهایی که ناظر به ارزیابی پژوهشهای انجامشده در حکم بخشی از ساختار علمی این حیطه و نیز درک مقتضیات کنونی جامعه ایران از منظر ایشان است.
روش تحقیق
تحقیق حاضر، به روش کیفی بر اساس مصاحبه با خبرگان امر انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق، بر اساس معیارهایی از سایرین متمایز و در نهایت متشکل شده است. از جمله این معیارها، داشتن مدرک دکتری در رشته علوم اجتماعی، داشتن مقاله علمی پژوهشی در حوزه زنان، تمرکز مداوم بر موضوع زنان بر اساس رزومه کاری یا اذعان شخصی به تمرکز بر این حوزه تخصصی مطالعاتی بر حسب علاقه و نیز شهرت فرد به این مهم بر حسب شناخت سایر مطلعان این حوزه است. برآورد اولیه جامعه آماری نشاندهنده تعداد کم متخصصانی بود که ویژگیهای مذکور را داشتند. بر این اساس و از آنجاکه برای جوامع کوچک پوشش کامل (سرشماری) بهترین انتخاب است، پژوهش به صورت تمامشماری انجام شد و هرچند بر اساس پیشبینی اولیه گمان میرفت با حدود پانزده نفر از متخصصان مصاحبه انجام شود، اما در نهایت، به دلیل تمایل نداشتن به همکاری اطلاعرسانها، با ۱۰ نفر از متخصصان پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی زنان مصاحبه انجام شد.
یافتهها
در تحقیق حاضر، متخصصان جمعیتشناس، جامعهشناس، انسانشناس و در مجموع، یک استاد، سه دانشیار و ۶ استادیار شرکت داشتهاند. در ادامه، ضمن ارایه دادههای گردآوریشده از مصاحبهها، مقولات اصلی اولویتهای پژوهشی علوم اجتماعی زنان ارایه شدهاند.
اولویتهای پژوهشی
برخی از متخصصان اطلاعرسان، در بخش پیشدرآمد بحثشان، به تغییرات اجتماعی اشاره داشتهاند که معادلات اجتماعی جنسیت را تا اندازه زیادی دگرگون کرده که خود در قالب موضوع پژوهشی درخور بررسی است. نتیجه چنین نگرشی، وقوف به شکافهای جنسیتی و درک نابرابریهایی است که به پشتوانه برخی قوانین و سیاستگذاریها، محدودیت ایجاد میکند و خود بهمثابه نوعی اعمال قدرت، عاملان را به عمل در میدانهایی وامیدارد که چندان رغبتی بدان ندارند.
سیاستگذاریها
یکی از اولویتهای پژوهشی بررسی و مطالعه چرایی، چگونگی و کارکرد تداوم رژیم سیاسی- اجتماعی حیطه جنسیت و سیاستگذاری آشکار و پنهان مرتبط یکی از اولویتهای پژوهشی است:
“موضوع سیاستگذاری دولت است؛ یعنی آنانی که بالا نشستهاند دارند کارهایی را انجام میدهند با قوانینی که هم به حوزه خصوصی برمیگردد و هم به حوزه عمومی؛ مثلاً مشاغل حذف میشوند. زنان در بعضی مشاغل استخدام نشوند، در برخی از رشتهها درس نخوانند. این یعنی راندهشدن. این موضوع مطالعاتی الان برای من خیلی اولویت دارد”. (متخصص اول)
“من یک مقاله در مورد عوامل فرهنگی اجتماعی مؤثر بر نگرش شهروندان تهرانی به هویت زن مسلمان کار کردم؛ یعنی اینها زن مسلمان را چگونه ترسیم میکنند. جالب است بدانید که الان مردم تهران فکر میکنند که یک زن مسلمان باید فعالیت اجتماعی داشته باشد و میتواند به مراتب بالای مدیریت هم برسد. نقشهای خانوادگی برایش مهم است و باید اینها را داشته باشد. منتها هنوز بین جایگاه سیاسی زن و مرد تفاوت قائلاند و معتقدند زن به لحاظ پتانسیلهای سیاسی با مرد تفاوت دارد. من در تحلیلهایی که کردم، حالا اینطور نیست که قرآن اینطور میگوید؛ چون در قرآن مسأله ملکه سبا حاکم بوده است و به نیکی هم از آن یاد میشود. در حالیکه به نظر من فرصت فعالیتهای سیاسی به زن داده نشده است تا بتواند خود را در این عرصهها رشد دهد. الان در دولت جدید هم ببینید که همان پستهای حاشیهای به زنان داده شده است. انگار هنوز باور ندارند”. (متخصص چهارم)
خانواده
از دیگر محورهای اصلی، که اولویتهای پژوهشی متفاوتی را هم از بعد کارکرد، هم از بعد تشکیل آن و هم از بعد بقا ایجاب میکند خانواده است.
الف) کارکرد خانواده در راستای حفظ مناسبات اعضا، تعهد به انجام وظایف، گرایش و ترجیحات اعضا و عوامل مؤثر در شکلگیری و تحول گرایشات آنها، حیطه مطالعاتی شایان بررسی است.
“من فکر میکنم یکی از حوزههای مهم ازدواج است و دیگری خانواده. اینکه چه اتفاقی در خانواده در جریان است؟ چه تعاملاتی بین زن، شوهر، فرزندانشان و حتی نسل بالاتر از آنها وجود دارد که مثلاً ما میگوییم خانوادههای ایرانی یک یا دو بچه میخواهند؟ چون یکی از اتفاقاتی که در حوزه خانوادهها دارد میافتد و در همه ابعادی که برای ما مهم است، تأثیر میگذارد، این است که در خانواده چه اتفاقی میافتد؟ چه در خانواده هستهای، که پدر، مادر و بچهها در یک خانه هستند، و چه خانواده شبکهای خویشاوندیشان. چه اتفاقاتی دارد میافتد؟ چه چیزهایی روی درک اینها از خواستههایشان تأثیر میگذارد؟” (متخصص سوم)
“به ضرر زنان است دیگر. پسرها از خدایشان است که یک زنی بیاید تنها با آنها زندگی کند. مفت و مجانی بهشان سرویس بدهد. یک دختر شانس ازدواجش را از دست میدهد. باروریاش را از دست میدهد. اگر هم بارور بشود که دیگر آن بچه واویلاست. خب اینها مسائلی است که باید مطالعه شود”. (متخصص دهم)
ب) از بعد شکلگیری، خانواده با ازدواج (پدیدهای اجتماعی) مرتبط است. ازدواج برقراری ارتباط رسمی و قانونی میان زن و مرد است. در بیشتر نقاط دنیا این ارتباط، همکاری و برقراری ارتباطات جنسی بر اساس هنجارهای تأییدشده، بارداری و بهدنیا آوردن بچه را شامل میشود. سن ازدواج در مطالعات اجتماعی فاکتور تعیینکنندهای است؛ از جمله ازدواج زودهنگام ممکن است به اندازه بالارفتن سن ازدواج و بلکه بیشتر از آن بحرانزا باشد. از منظر برخی متخصصان، برخی پیامدهای ازدواج زودرس عبارت است از افزایش بیسوادی و کمسوادی زنان، حاملگی در سنین پایین، چندزنی، فرار از خانه و خودکشی.
“ازدواج در سنین پایین یکی از ریشههای فحشاست؛ چون دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند یا اینکه بدسرپرستاند، که اگر اینطور نبود در سن پایین ازدواج نمیکردند و یا اینکه به دلیل اختلاف سنی زندگی ناموفقی خواهند داشت. به خاطر اینکه معمولاً اینها را میفروشند، به جای اینکه ازدواج کنند؛ یعنی راه خیلی نزدیکی است به اعتیاد و فحشا. مثلاً اینها به مردان معتاد فروخته میشوند”. (متخصص دوم)
افزایش سن ازدواج نیز موضوعی است که در قیاس با کاهش سن ازدواج، افراد بسیار بیشتری را درگیر خود کرده است.
“ازدواج هم زیرمجموعهای از همین است. حالا چه اتفاقی افتاده است که متوسط سن ازدواج پسران ما در استان تهران به ۲۹ سال و در دختران به ۲۵ سال رسیده است؟ چرا؟ من میگویم ما نمیتوانیم این سؤال را جواب بدهیم، جز اینکه خانوادههایی را که این بچهها در آن بزرگ شدهاند، جامعهای که این بچهها را پرورش داده است بتوانیم بشناسیم. اینها را ما با مطالعات پراکنده جزیرهای نمیتوانیم بشناسیم. برای همین است که الان سردرگم هستیم که اگر بخواهیم سیاست جمعیتی بنویسیم چه کار کنیم؟ کجا را بگیریم؟ نمیدانیم. اهمیتشان را نمیدانیم و شناخت دقیقی از آنها نداریم”. (متخصص سوم)
مطالعه وضعیت ازدواج منحصر به الگوهای زندگی شهری نیست بلکه بخشی از پژوهشهای آتی باید متوجه ازدواج دختران روستایی نیز باشد.
“مشکل این است که سن ازدواج خیلی در روستاها بالا رفته است. به خاطر اینکه شانس و فرصت ازدواج ندارند. باروری آمده است پایین. مردها مهاجرت کردهاند. این دختران روستایی، که شغلی هم ندارند، تحت پوشش و سرپرستی پدرشان هستند و بعد برادرشان. خب اینها موقعیتهای خطرناکی در آینده خواهند داشت”. (متخصص دهم)
متعه، نکاح منقطع یا ازدواج موقت، که به صیغه معروف است، نیز به منزله یکی از اشکال ازدواج، که البته در عرف مطرود دانسته شده، از جمله موضوعاتی است که از بعد چرایی، چگونگی، پیامد، سنخشناسی، روندهای عام و نیز رابطه آن با پدیده تعدد زوجات، که در جامعهشناسی نوعی چندهمسری دانسته میشود، و همچنین شأن اجتماعی زن، نیازمند مطالعه تخصصی است.
“شما صیغه را قبول کردید؟ روابط شرعی و منطقی باشد.، اشکالی ندارد، اما هیچ دختر باکرهای که نمیآید صیغه شود. ممکن هم هست با صیغه بروند هزار نوع کار بکنند، اما از نظر اجتماعی، یک مسأله اجتماعی است که عرف نمیپذیرد. ما بیاییم سراغ این برای مطالعه”. (متخصص دهم).
فرزندآوری در حکم یکی از کارکردهای خانواده و ضامن بقای نسل مطرح است. شاید مهمترین تغییر جامعهشناختی در طول سه دهه گذشته، کاهش چشمگیر باروری در بیشتر نقاط دنیا بوده است. در ایران نیز باروری کاهش شایان توجهی یافته است که میتوان آن را حاصل موفقیت برخی مسایل دانست. ذیل سرفصل مذکور، سقط جنین نیز موضوع پژوهشی درخور تأملی است.
“سقط جنین هم از موضوعاتی است که علتش کامل مشخص نیست. علت این است که بچه را نمیخواهند یا اینکه خارج از ازدواج بوده است، یا نوجوان بوده و [مکث] [علتش] را نمیدانید. اگر آدمش را هم پیدا کنید، جواب درست به شما نخواهد داد؛ چراکه میترسند م سقط را مخفیانه انجام میدهند. مثلاً در اخبار خواندم چند هزار سقط غیرمجاز در کشور. این خیلی مهم است؛ هم به عنوان رفتار جمعیتی و هم در رابطه با آرامش زندگی اجتماعی؛ چون ممنوع است، آدمها با تنش این کار را انجام میدهند. همیشه با نگرانی و استرس و احساس خطر این کار را انجام میدهند و خیلی وقتها اگر از دید زنها نگاه کنی، خیلی مشکلات بعدی برای زنان دارد. عواقب روانی، اجتماعی، جسمی دارد. اینها هم حوزههای مهمی برای سلامت جمعیت است و هم قابل مطالعه نیستند”. (متخصص هفتم)
اشتغال
از نظر متخصصان پژوهش حاضر، یکی از عرصههای تداوم تبعیض جنسیتی اشتغال است؛ هرچند بیکاری موضوعی کلی و چالش اقتصادی- اجتماعی عامی در ایران است: “بهطور خاص به نظرم مشکل عمدهای که کشور دارد، مشکل بیکاری است. مشکل بیکاری به نظر من، بزرگترین مشکلی است که مردم ایران دارند” (متخصص نهم).
“الان یک بحثی وجود دارد که میگویند جمعیت ما در حال کمشدن است. این بحث درست نیست. اینکه جمعیت ما کم میشود و متعاقباً نیروی کار ما هم کم میشود. غافل از اینکه در حال حاضر حدود ۹۰ درصد زنان ما در خانه هستند و اصلاً کار نمیکنند. شما از همین ۹۰ درصد استفاده کنید، تا سالها نیروی کارتان تأمین میشود. ما در کل موقعیت زنان را در نظر داریم. آن تفسیرهای سنتی و دولتی و این چیزها مدنظرمان نیست. در استانداردهای بینالمللی هم یک چنین تعریفی دارند”. (متخصص هفتم)
تفکیک جنسیتی
تفکیک جنسیتی در حیطههای غیررسمی عرصه عمومی نیز از دیگر موضوعات مورد بررسی از نگاه این کارشناسان است.
“چون یک دختر و پسر جوان در یک کلاس دانشگاه با هم باشند و صحبت کنند به روابط پنهانی منجر نمیشود. چون روابط پنهان عواقبی دارد که روابط آشکار ندارد …هر چهقدر از عرصه عمومی اینها خارج شوند، بدتر است… وقتی به روابط زیرزمینی میکشد، به جاهایی باریکتر میکشد، هیچ امنیت و نظارتی ندارد. این اعتیاد هم که زیاد میشود. این محفلهای خصوصی است که به اینجا منجر میشود (متخصص دهم).
آسیبها و مشکلات اجتماعی
هر چند بر سر تعاریف و مقولهبندی مشکلات و آسیبهای اجتماعی، مانند سایر کشورها توافق قطعی وجود ندارد، اما فصل مشترک همه مسایل در آن است که همهشان پدیدههایی نامطلوب بوده و افکار و نخبگان را به خود مشغول داشته و نوعی وفاق و آمادگی جمعی برایشان پدید آمده است. پیچیدگی مباحث مذکور، از این نکته مهم برمیخیزد که حل برنامههای کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی از کمبود منابع مالی، نیروی انسانی و سایر منابع محدودتر از طیف گسترده مشکلات رنج میبرد و دوم آنکه برخی افراد یا گروههای اجتماعی بیش از سایر گروهها و افراد در معرض پیامد و آثار سوء این مشکلات بودهاند. بنابراین، برنامههای کنترل و کاهش مشکلات اجتماعی باید آنان را در اولویت پوشش خود قرار دهد.
“همین سن فحشا که میگویند، خیلی کار مشکلی است؛ یعنی برخی از موضوعات است که واقعاً سنجش آن مشکل است و با یک کار تحقیقاتی که با ۱۰ نفر بروید مصاحبه کنید نمیتوانید به جمعبندی برسید… ما باید ببینیم که چرا سن فحشا پایین آمده است. من در مقالهای در مجله زنان نوشتم و گفتم تا مرد متقاضی نباشد که زن روسپی نمیشود. پس چرا ما نمیآییم روی مردهای روسپی کار کنیم، مرد روسپی هم میشود دیگر”. (متخصص دهم)
اعتیاد به مواد مخدر و نیز مصرف مشروبات الکلی در میان زنان از جمله اولویتهای پژوهشی است که جای مطالعه دارد.
“اعتیاد در زنها دارد بالا میرود، میزان اعتیاد به سیگار در زنها خیلی دارد بالا میرود، مشروب هم زیاد شده”. (متخصص دهم)
“در حوزه آسیبها من معتقدم انسانشناسی خیلی گسترده است؛ یعنی میتواند وارد هر حوزهای بشود. مثلاً کسانی که حاشیهای هستند، کسانی که آسیبهای غیرمتعارفی برایشان رخ داده است. مثلاً روسپیگری یکی از آنها میتواند باشد. یا در مورد دختران فراری، که من به عنوان یک مردمشناس بلد هستم و میفهمم، این نیست که در رسانه گفته میشود. مثلاً برنامهای در رادیو از این قرار بود که دختر خانمی دعوایش شده و از خانه رفته و شب خوابیده خانه دوستش. بعد آمده خواسته از والدینش که در را باز کنند. بعد این بخش جالب است که پدر خانواده باعث میشود که مادر در را باز نکند. بعد که متوجه میشود مادر با آیفون دارد با دخترش صحبت میکند، شروع میکند به کتک زدن او. بعد خانم همسایه میآید و این دختر را به خانه خودش میبرد. این داستان اصلاً جزو دار و دسته دختران فراری محسوب نمیشود. دختر فراری از نظر من کسی است که الان در شهرهای خلیج فارس کار میکند؛ منظورم روسپیگری در کشورهای خلیج فارس است. خب او درواقع دختر فراری است. او برگردد خانه با او میخواهی چه کنی ؟!” (متخصص ششم)
هرچند به دلیل داشتن قدرت بدنی اعمال خشونت به مردان نسبت داده شده است و مطالعات چرخه خشونت، چرایی، میزان و نتایج آن بر زنان و کودکان پیشتر انجام شده است، اما مطالعه جنسیتی خشونت از نظر اطلاع رسانهای شرکتکننده در این تحقیق لازم به نظر میرسد.
“مثلاً خشونت، که هم برای زنان میتواند باشد و هم برای مردان، اما شاید تصور باشد که علیه زنان بیشتر است. به لحاظ قواعد حقوقی، که برای مردان وجود دارد که مثلاً مرد اختیار دارد و میتواند زور بگوید. اینجا باید روی توانمندی زنان بیشتر کار بشود”. (متخصص هفتم)
سبک زندگی
از جمله پیامدهای تغییرات اجتماعی ایران در سالهای گذشته، اهمیتیافتن سبک زندگی و نیز مصرف در حکم محمل بروز کنش و منشهای فردگرایانه، دربردارنده انگارههای هویتی بر حسب تمایلات کنشگران و فرصتی برای خلاقیت آنان است. بنابراین، مصرف دیگر صرفاً وجهی معیشتی ندارد. مصرفگرایی در کنار کاربرد رسانهها، با بهرهگیری از آخرین ابزارهای ارتباطی، گرایشات سبکی متنوع و بیسابقهای را رقم میزند؛ گرایشاتی که در سطح کنش، گاه در موضع مقابل ارزشهای نظام اجتماعی سیاسی حاکم است.
“چیزی که الان مسلم است این است که خانواده کوچک شده. تعداد فرزندان خیلی کم شده است. تحصیلات دانشگاهی بین زنان افزایش پیدا کرده و گرایششان به فعالیت اجتماعی بیشتر شده است. از آن طرف، ما سبکهای زندگی مدرن را، که اساسش مادیگرایی، اومانیسم خودبنیاد و خلاصه خدا کنار رفته است که بگوید «بنده من چه کار کن و چه کار نکن». همین متخصصان، روانشناسان و عالمان میگویند حالا امروز این کار را بکن، فردا آن کار را؛ مدیستها. سنت دینی ما، که باید راهبری جامعه را در دست میگرفت، متأسفانه قوت خودش را از دست داده است یا اینکه عدهای خوب عمل نکردند و متأسفانه همه زنان ما و آن زنان تحصیلکرده که در این شرایط زندگی میکنند، در معرض آشنایی و ترکشهای این سبکهای مدرن زندگی قرار گرفتند. سبک زندگی که مدام میگوید چهطور بپوش؟ چهطور بخور؟ چهطور از طریق مصرف احراز هویت کن. حواسمان هم نیست که کلمه سبک زندگی را با دین خیلی نمیشود جمع زد. دین برای خودش گزینههایی که برای عبد میدهد، خیلی گسترده نیست. اصلاً هم اساسش با این مصرفگرایی بیرویه نمیخورد؛ یعنی در مبنا انسان دینی هویتش را از جای دیگری کسب میکند. متأسفانه چیزی که در جامعه ما رایج شده است، در رسانههایمان هم همینطور، این است که اصلاً نفهمیدند که اینها مبناهایشان با هم فرق میکند. در تلویزیون و از آن طرف، [ماهواره] خیلی دارد کار میشود”. (متخصص چهارم)
“مادیگرایی، که در خانوادهها زیاد شده و این مادیگرایی دارد تیشه به ریشه خانوادهها می زند. مصرفگرایی وقتی طرف میآید یک توقعاتی دارد. خب پسر دلش می خواهد ازدواج کند، سر و سامان بگیرد. سراغ هر دختری میرود، هر خانوادهای یک سنگی را میاندازند جلوی پایش که این ناگزیر میشود که متوسل بشود به دروغ. مثلاً من این را دارم، وقتی ازدواج میکنند دختر میبیند که این را ندارد، میآید تقاضای طلاق میکند”. (متخصص دهم)
“نظریهای نداریم که بگوید سبک زندگی مردم در خاورمیانه این است، ایران یک همچین مدلی دارد. گرچه ما جدا از دنیا نیستیم. منتهی میتوانیم بخشی از چیزهایمان که مربوط به خودمان میشود را بررسی کنیم. ما در اینها شناختی نداریم و ناچاراً در بیشناختی هم حکم میکنیم”. (متخصص هفتم)
مهاجرت
از جمله پدیدههای اجتماعی کلان، مهاجرت است. مطالعات جنسیتی مربوط به مهاجرت در شکل روندهای ملی و فراملی در حکم اولویت پژوهشی توجه خاصی را میطلبد.
“مسلماً زنها در بحث مهاجرت خیلی مهم هستند. شما فرض کنید جریان مهاجرت از روستا به شهر، که کشور ما در دهههایی با آن بسیار مواجه بود، باعث میشد که پسرها بیشتر از روستاها به شهرها مهاجرت کنند و دخترها بمانند. اینها را با مضیقه ازدواج مواجه میکند و درواقع، تجردشان افزایش پیدا میکند. این یک مثال است و یا اگر خانواده میماند و همسر برای کار مهاجرت میکند، سرپرست این خانواده کیست؟ خانمی که باید با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کند. یا اینکه اگر خانمهایی به شهرهای دیگر مهاجرت میکنند، آنها هم مسایل خیلی خاص خودشان را دارند. شما فرض کنید دختری که ازدواج نکرده، اما درسش را خوانده است و تصمیم میگیرد در همان شهر محل تحصیل یا شهرهای دیگر کار پیدا کند، کجا زندگی کند؟ چه آسیبهایی او را تهدید میکند؟ چون جریانهای مهاجرتی ما مدام دارد تغییر میکند. من از آنجا شروع کردم که از روستا به شهر بود و حالا از شهری به شهر دیگر. اینکه زنها خودشان دارند خواستار تغییر میشوند، زنانی میگویند برویم و حتی من شنیدهام که مواردی طلاق اتفاق افتاده است که خانم میخواهد به خارج مهاجرت کند، اما همسرش نمیخواهد. اینها از یک دیگر جدا میشوند که خانم بتواند به خارج مهاجرت کند. وقتی میروند، چه اتفاقی میافتد؟ به کسانی که مهاجرت میکنند دیگر دسترسی نداریم؛ یعنی سیستم ثبت احوال ما جوری نیست که بتوانیم آمارگیری دقیق داشته باشیم. ما اصلاً نمیدانیم چه تعداد مهاجر از کشور خارج و چه تعداد وارد میشود؟ این مطالعات را بیشتر میشود در کشورهای مقصد انجام داد. مثلاً در کشوری که ایرانیها زیاد به آن جا مهاجرت کردهاند میشود رفت از آن خانوادهها پرسید چه کسی گفت مهاجرت کنید؟ حالا که به اینجا آمدهاید چه اتفاقی افتاده است؟ انتظاراتتان چقدر برآورده شد؟ چه مشکلاتی دارید؟ اما من میدانم که این مطالعات در خارج از کشور انجام نمیشود؛ یعنی به چشمم نخورده است. حالا یا خیلی خیلی کم است یا [مکث]”. (متخصص سوم)
روندهای جنسیتی مهاجرت به شهرهای کلان و زمینهها و پیامدهای آن نیز ذیل عنوان اصلی مهاجرت بسترهای مطالعاتی جدیدی میگشاید.
“بعد با باز شدن درهای دانشگاه به روی دخترانمان که در اکثر نقاط کشور، آزاد و پیام نور است، اینها می روند تحصیل میکنند. من بهعینه با آنها برخورد داشتم؛ حتی دانشجوهای دانشگاه تهران که از شهرستان میآیند. اینها مشکلی که بعداً دارند؛ این دختر روستایی که کشاورزی میکرده بالطبع کشاورزیاش را ادامه میدهد. حالا چه ازدواج بکند، چه ازدواج نکند. ولی دختری که دیپلم و لیسانسش را میگیرد این دیگر چه میشود؟! این اصلاً دیگر دنیای روستا برایش کوچک است و مجبور است مهاجرت بکند به شهر یا شهرهای بزرگ بهخصوص. ما این معضل را دربار ه دخترانمان داریم”. (متخصص دهم)
مطالعات فرهنگی زنان
مقوله اصلی پژوهشی دیگر، مطالعات فرهنگی زنان و مشتمل بر مطالعه انتقادی متون کالاهای فرهنگی، اعم از متون رسانهای و نیز محتوای کتب درسی از منظر جنسیتی، مخاطب پژوهی پیامهای رسانههای ملی و فراملی است.
“یعنی به مخاطب زیاد نپرداختهاند. حالا مخاطب زن چه ویژگیهایی دارد؟ مخاطب مرد چه ویژگیهایی دارد؟ یا به تولیدکنندگان آثار هنری کمتر توجه شده است. یا قرائت مخاطبان زن با مرد چه تفاوتهایی دارد؟… کلاً مطالعه روی مخاطب قسمت مشکل کار است. بنابراین، اکثر کسانی که میخواهند کار تحقیقی انجام دهند، خیلی به دنبال مطالعه مخاطب نمیروند. چرا؟ به این خاطر که باید وارد جامعه بشوید و اعتماد یک عده آدم را جلب کنید، بعد سؤالات خودتان را از آنها پرسیده و تحقیق را انجام دهید. روشن است که راحتتر این است که سریال یا فیلم قبلاً پخششده را انتخاب کنید، CD آن را بگیرید و اگر هزار بار هم لازم باشد، ببینید و آن را تحلیل کنید. در این صورت، متن حاضر و آماده است” (متخصص پنجم)
ایجاد بانکهای اطلاعاتی به تفکیک جنس، از جمله مهمترین حوزه مطالعاتی است. هرچند در برخی موارد آمار جامعی وجود دارد، اما لازم است دادهها بر حسب جنس پردازش شوند و اطلاعات به صورتی مستند و قابل ارجاع در دسترس متخصصان مرتبط قرار گیرد.
مطالعات نظری
در کنار تحقیقات میدانی، انجام تحقیقات نظری نیز ضرورت دارد. این تحقیقات شامل مبانی نظری جامعهشناسی زنان، معرفی و تحلیل نظریههای فمینیسم پسااستعمار و نیز مطالعه انتقادی سنتهای اجتماعی جنسیتی جاری منسوب به آموزههای دینی است.
“مثلاً پیشنهاد میکنم یکی از موضوعاتی که میتواند برای مطالعه جالب باشد، مطالعه برخوردهای شرقشناسی، نه صرفاً فمینیستی، یعنی بخشی از فمینیسم گره خورده با شرقشناسی و نواستعمارگرایی [است]. این نوع فمینیسم مثلاً کلی از زنان سیاهپوست آمریکا نقد دارند به فمینیسم. آن هیچوقت در ایران بررسی نمیشود”. (متخصص نهم)
“بخش مهمی از آن هم به بررسی آموزههای دینی اصیل برمیگردد که باید استخراج کنیم. چیزهایی به ما میدهند که از متون اصیل نیامده است، باید پژوهشهای اسنادی شود که از متون اصیل، از قرآن روی آن کار میشود که اینها چه هویتهایی، چه نقشهایی برای زنان و مردان ترسیم میکنند”. (متخصص چهارم).
پژوهش فوق با عنوان موضوعات پژوهشی در اولویت علوم اجتماعی زنان در ایران توسط دکتر سمیه سادات شفیعی انجام و سال ۱۳۹۴ در فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهشنامه زنان منتشر شده است.