زهرا نژادبهرام: روستایی که میتواند الگوی متناسبی ا ز توسعه یافتگی را برای سایر نقاط شهری و روستایی باشد .
روستای فضل آباد سیستان و بلوجستان با یک اتفاق متفاوت در دورپنجم انتخابات شهرو وروستا درکشور تحولی جدی را در عرصه اعتماد زایی و باور پذیری به نقش زنان در مدیریت روستا و شهر ایجاد کرد .کاندیداتوری صدرصدی زنان این روستا در ثبت نام انتخابات دور پنجم شوراهای شهر و روستا نوید بخش تحولی بزرگ دراین منطقه که از نظر شاخصهای توسعه یافتگی مرسوم در ادبیات توسعه دور است ، ایجاد کرد .
بر اساس تئوری توسعه فرهنگی در کانونهای توسعه یافته اقتصادی و اجتماعی شکل میگیرد و شکافهای جنسیتی و مدیریت مشترک زنان و مردان درا ین نقاط معنا دار میشود اما ثبت نام صدرصدی زنان در این روستا تعابیر و تعاریف جدیدی را به این حوزه کشانده که بازخوانی تئوریهای پیشین بیشتر کرده است . نام نویسی داوطلبان پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستاکه از ۳۰ اسفند ماه آغازو تا ششم فروردین ماه جاری ادامه داشت موید مشارکت حدود ۶ درصدی زنان بود . بر طبق آمارهای رسمی ۲۸۷۴۲۵ نفر از شهروندان در سرتاسر کشور برای حضور در شوراهای اسلامی شهر و روستا، ثبت نام کردهاند و از این تعداد، ۲۳۲۵۳۷ نفر سهم شورای روستاها و ۵۴۸۵۸ نفر نیز سهمیه شوراهای شهر بوده است. آمار جنسیتی از مجموع ثبت نام کردهها نیز حاکی از آن است که ۲۶۹۵۴۰ مرد ثبت نام کرده و فقط ۱۷ هزار و۸۲۵ زن پا به میدان رقابت گذاشتند. همچنین این آمار برای شوراهای شهری، ۴۸۱۴۵ نفراز داوطلبان مرد و فقط ۶۷۴۳ نفر زن بودهاند و برای شوراهای روستائی نیز۲۲۱۳۹۵ نفر مرد و۱۱هزار و۱۴۲ نفر زن پا به عرصه گذاشتهاند. در کلانشهر تهران نیز این رقم ۳۰۰۰ هزار نفراست که سهم مردان۲۴۷۷ نفر و زنان ۵۲۳ نفر است.
علی رغم گذشت چهارسال از انتخابات گذشته و تلاشهای بسیارِ نهادهای مدنی و فعالان حوزه زنان، سهم آنان بسیار ناچیز و حدود ۶ وسه دهم درصد است که این مهم نشانگر مسائل بسیار جدی دراین عرصه است . محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی و حاشیه انگاری نقش زنان در مدیریت شهری و کم توجهی به رویکرد حق وتگلیفی در شهروندی و کم انگاری گروهها و تشکلهای سیاسی به کادر سازی درحوزه زنان این امکان را برای مشارکت سیاسی انها موجبات کمرنگی حضور زنان در عرصه کاندیداتوری گردیده است . استمرار این شرایط و عدم بهره گیری از تخصص و توان زنان در مدیریت شهری موجب بروز تبعاتی از جمله،عدم توجه جدی به مسائل و خواستههای زنان و فقدان نگرش و رویکرد زنانه در تصمیم گیریها و تصمیم سازی ها از یک سو و جامع ومانع نبودن برنامه ریزی ومدیریت شهری ازسوی دیگر شده است .
نهایتاً آنکه اعتماد و سرمایه اجتماعی روا داشته شده نسبت به زنان در این روستا میتواند به عنوان الگویی در سرتاسر کشور بسط داده شود. همچنین نمیتوان از این نکته به سادگی گذشت که توانمند نمودن اقشار مختلف جامعه (از جمله زنان) موجبات افزایش پویایی و خلاقیت را فراهم خواهد آورد و این امر نیز جز با اعتماد و سپردن کارها و اقدامات با اهمیت به ایشان میسر نخواهد شد و از قابلیت عملیاتی شدن به دور است و در موضع شعار باقی خواهد ماند.
از انجا که شورای اسلامی شهر و روستا ، پارلمانهای محلی هستند که نمایندگان آنها توسط مردم همان منطقه انتخاب میشوند؛ فرصتی برای مشارکت درسرنوشت را برای شهروندان و ساکنین روستا فراهم میکند . این پارلمان که بر مبنای مردم سالاری دینی در کشور شکل گرفته است در واقع تلاشی برای تعمیق مشارکت مردم در بهبود اداره شهروروستاست که انتخاب مدیریت شهری و روستایی و تصویب بودجه و نظارت بر عملکرد شهرداریها و دهیاریها جزو اساسیترین وظایف آن است .این مهم در شهرها بیش از روستاها معنادار شده انگونه که تجارب برنامهریزیهای موفق جهانی در حوزه شهری، شرط لازم برای برون رفت از ناکارآمدی برنامهریزی شهری مردسالارانه را مشارکت کثرت گرایانه آحاد شهروندان دانسته است. بنابراین مشارکت مؤثر زنان به عنوان نیمی از جامعه ضرورتی است غیر قابل انکار و مدیریت شهری با به رسمیت شناختن آنان به عنوان منبعی از نیروی بالفعل و نه بالقوه و مداخله آنان در حوزههای مختلف تصمیم گیری در ابعاد مختلف یک شهر، قادر به ظرفیت سازی مناسب میشوند . با نیم نگاهی به میزان حضور زنان بر مسند پارلمان محلی در دورههای گذشته، سهم ناچیز زنان و مدیریت مردانه بر شهرها، توجهات را جلب میکند و میزان رشد این نسبت در دورههای مختلف بسیار اندک بوده و فاصله زیادی با سطح انتظارات دارد. لذا تجربه روستای افضل اباد فرصتی برای بازخوانی نگاه اجتماعی به این نهاد سیاست گذار و راهبردی است.
منبع: امیدایرانیان