زنان، ‌آسیب‌پذیرترین گروه جامعه

آرزو ضیایی: به‌گفته بسیاری از آسیب‌شناسان طی این سال‌ها بسیاری از آسیب‌های‌اجتماعی، زنانه شده‌اند؛ به اعتقاد آنها برخی از زنان حال و روز خوبی ندارند و برای آرام کردن جسم و روان خود به انواع آسیب‌های‌اجتماعی پناه‌ می‌برند.‌درصد هشدارآمیز میزان اعتیاد در میان زنان و سایر آسیب‌های‌اجتماعی نشان می‌دهد بسیاری از این آسیب‌ها دیگر زن و مرد نمی‌شناسند و گریبان هر فرد را در جامعه گرفته‌اند. نقش فشارها و سرخوردگی‌های‌اجتماعی در پناه‌ بردن زنان به این آسیب‌ها چه میزان است؟ آیا جامعه شنوای مشکلات زنان است؟ مسئولان تا چه میزان با مسائل زنان به شکل همدلانه و مسئولانه برخورد می‌کنند؟ آنچه امروز به‌عنوان آسیب‌اجتماعی زنان از آن یاد می‌شود تا چه میزان حاصل فشارهای‌اجتماعی وارده به آنهاست؟

تمام زنان در هنگام وارد آمدن فشارهای‌اجتماعی یا خانوادگی دست به دامان موادمخدر یا انواع آسیب‌های‌اجتماعی دیگر نمی‌شوند، اما اینکه هرکس ظرفیت منحصر‌به‌فرد، برای تحمل معضلات زندگی دارد نیز سخن گزافی نیست. در واقع یک معضل ممکن است برای یک نفر به قامت یک کوه باشد در حالی که دیگری آن را پرکاهی به حساب آورد. چندسالی است که افزایش قابل‌توجه آسیب‌های‌اجتماعی در جامعه زنان مسئولان را به فکر مقوله‌ای تحت‌عنوان «تاب‌آوری‌اجتماعی» در جوامع‌محلی انداخته است. خلاصه این طرح آموزش مهارت‌هایی برای کنترل و مدیریت‌احساس و عواطف فرد برای کاهش تمایل او به آسیب‌های‌اجتماعی است. ۱۰ محور اصلی در بحث تاب‌آوری اجتماعی زنان و خانواده «خودآگاهی»، «همدلی»، «برقراری ارتباط موثر»، «روابط بین فردی»، «حل مساله»، «تصمیم‌گیری»، «تفکرخلاق»، «تفکر انتقادی»، «مقابله با استرس» و «کنترل خشم» است. زنان امروز بیش از هر زمان دیگر مدعی‌اند صدای آنها در جامعه به میزان کافی شنیده نمی‌شود. بسیاری از حقوق اولیه آنها مانند لایحه تامین‌امنیت زنان، قانون تشدید مجازات اسیدپاشی یا طرح ورود زنان به ورزشگاه‌ها بدون پاسخ باقی مانده است و هر روز خبر از سرگردانی این قوانین در کمیسیون‌های مختلف مجلس، دولت یا قوه‌قضائیه می‌رسد. سهم زنان از پست‌های‌ارشد مدیریتی یا استخدام‌های‌دولتی هنوز چندان لحاظ نشده است و بیکاری در جامعه زنان تحصیلکرده یا به‌طورکلی‌تر جامعه زنان بیداد می‌کند. در هر صورت زنان از هر قشر، میزان‌تحصیلات و موقعیت‌اجتماعی، این روزها بی‌شک گوش‌شنوایی برای شنیدن مشکلات و دردهای خود می‌خواهند. تعارضات‌خانوادگی و زناشویی نیز سوی دیگر آسیب‌های‌اجتماعی‌اند که روی دوش زنان سنگینی می‌کنند. افزایش آمار طلاق، تعداد زنان تنهای جامعه را بیشتر خواهد کرد و به همان نسبت مشکلات آنها در تمام ابعاد گسترش خواهد یافت. مباحث مطرح شده در بحث «تاب‌آوری‌اجتماعی» قطعا در افزایش ظرفیت‌ زنان برای تحمل مشکلات‌اجتماعی یا خانوادگی اثرگذار خواهد بود، اما سوال این است که آیا فشارهای وارده اجتماعی به زنان الزامی‌است؟! در واقع بهتر نیست جای برنامه‌ریزی برای کاهش میزان تاثیر این آسیب‌ها به زنان به فکر کاهش این آسیب‌ها برای زنان باشیم؟ به عبارت بهتر آیا پیشگیری بهتر از درمان نیست؟

افسردگی قابل‌توجه زنان

به‌گفته وزیر بهداشت میزان شیوع افسردگی در ایران طی ۲۶ سال گذشته دو برابر شده است و از نظر بار بیماری‌ها، افسردگی رتبه چهارم را دارد. حسن قاضی‌زاده هاشمی افزود: «خانم‌ها بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند. در کشور ما ایران ۸/۱۶‌درصد زنان و بیش از ۱۰‌درصد مردان افسرده هستند. براساس مطالعات در ایران در سال ۲۰۱۵ شیوع اختلال‌افسردگی در زنان به ازای هر ۱۰۰‌هزار نفر ۵۰۳۷ نفر است که این تعداد در دنیا ۴۹‌هزار نفر است.» پای افسردگی و فاصله‌طبقاتی که به میان می‌آید ناخودآگاه خودکشی و آسیب‌های‌اجتماعی در جامعه گسترش پیدا می‌کند. در سنین بین ۱۱ تا ۱۳سال میزان افسردگی در دختران افزایش یافته و تا سن ۱۵ سالگی دختران دو برابر بیش از پسران دچار افسردگی می‌شوند. فشارهای دوران بلوغ شامل شکل گیری هویت جنسی، جدا شدن از الگوها همراه با دیگر تغییرات هورمونی ذهنی و جسمی باعث تمایل آنها به افسردگی می شود که در دختران بیشتر نمود می‌کند. دختران جوان نیز وقایع استرس‌زای بیشتری را نسبت به پسران تجربه می‌کنند. در بیشتر موارد آنها دارای درآمد کمتر، موقعیت شغلی پایین‌تر و کنترل کمتر بر سرنوشت خود هستند. وزارت بهداشت همچنین میزان افسردگی در میان زنان را در‌حال افزایش دانسته است.

زنان شهروند درجه اول‌اند؟!

«زنان جنس دوم نیستند و شهروند درجه‌اول محسوب می‌شوند»، این سخن تمام مسئولان‌دولتی و حکومتی است، اما زنان چقدر نمود این سخن را در جامعه مشاهده می‌کنند؟آنها در بسیاری از موارد حقی برای تصمیم‌گیری برای خود ندارند، سهم آنها در مشارکت در امور شهری یا روستایی همواره کمتر از مردان بوده است. در محیط‌های کاری در هنگام استخدام معمولا مردان به آنها ارجحیت دارند. بسیاری از زنان به میزان تلاش و زحمت خود در محیط‌کار حقوق دریافت نمی‌کنند و در جامعه هم ناخودآگاه متوجه تفاوت دیدگاه افراد جامعه بین خود و مردان می‌شوند. بسیاری از زنان محدودیت‌های خود را در جامعه درک کرده و براساس آن زندگی‌خانوادگی و اجتماعی خود را مدیریت می‌کنند، اما تکلیف زنانی که دارای این قدرت مدیریت نیستند چه می‌شود؟ آنهایی که قدرت کافی برای مواجهه، درک یا مقابله با تبعیض‌های موجود در جامعه میان خود و مردان را ندارند. بسیاری از زنان این سرزمین با موقعیت خودشان در جامعه خو می‌گیرند، براساس آن رشد می‌کنند و به کمال و موقعیت عالی خانوادگی‌و‌اجتماعی می‌رسند، اما برخی دیگر از دختران و زنان این سرزمین در میان این فشارهای‌اجتماعی کمر خم می‌کنند و قدرت مدیریت عاطفی و رفتاری خود را از دست می‌دهند. حداقل در این گزارش قصد بازخواست از آنها را نداریم. بنابراین برخی از دختران این سرزمین به خون‌بازی رو می‌آورند و تعداد بسیار معدودی از آنها با خوشحالی خود را از پل هوایی به پایین پرتاب می‌کنند. آیا اگر پای هر زن یا دختر در جامعه امروز بلغزد مقصر اصلی تنها خود اوست یا شرایط اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و اقتصادی نیز در این لغزش تاثیرگذارند؟ آموزش ناکارآمد اجتماعی هیچ‌گاه به آنها نگفته که در بزنگاه‌های تاریخی زندگی چگونه مسائل و دغدغه‌های خود را کنترل و مدیریت کنند. زنان به‌عنوان نیمی از جامعه باید احساس نشاط، شادی، امنیت و آرامش داشته باشند تا بتوانند نسلی پرتلاش و پرامید پرورش و خانواده‌ای شاد را تحویل اجتماع دهند و به لطف وجودشان جامعه‌ای شادتر بسازند. تلاش مسئولان هرچند در زمینه بهبود شرایط زنان ستودنی‌ است، اما با هر عقل سلیمی به‌نظر کافی نمی‌آید.

حقوق زنان را جدی بگیریم!

یک جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «آرمان» در ارتباط با تاثیر سرخوردگی‌های اجتماعی در گرایش زنان به آسیب‌های‌اجتماعی‌ می‌گوید: در جامعه‌ای با مسائل و مشکلات متعددی مانند فقر زنان اصلی‌ترین گروه آسیب‌پذیر هستند. محمود حریرچی می‌افزاید: زنان مسئولیت خود، خانواده، سالمندان و … را دارند که باعث افزایش فشار بر آنها می‌شود. زنان سرپرست خانوار یا برخی دختران مسئول اداره مالی خانواده خود هستند. او می‌افزاید: در مقابل این حجم از مسئولیت حقوق زنان در جامعه و خانواده در قبال مردان محفوظ نیست. زنان براساس مسئولیت‌پذیری خود با حداقل‌های قدرت تفویضی خانواده را مدیریت می‌کنند. حریرچی می‌گوید: زنان در هنگام استخدام اولویت آخرند و براساس قانون مردها نان‌آور خانواده هستند، چه کسی تضمین کرده تنها مردان نان‌آور خانواده هستند؟! امروز زنان دوشادوش مردان در حال فعالیت‌اند، اما در بخش تولید اقتصادی تنها ۱۵‌درصد سهم دارند. بیشترین فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها زنان هستند، اما عمده بیکاری‌‌ها تا ۸۰‌درصد متعلق به زنان است. در بخش خانوادگی نیز حق حضانت فرزند خود را ندارند. او خاطرنشان می‌کند: نگاه غالب به زنان در جامعه شهروندان درجه دوم است و همواره از مشاغل و مسئولیت‌ها کنار گذاشته می‌شوند. در حالی که به مراتب از مردان پاکدست ترند و مدیریت و پیگیری‌های بسیار بهتر و بیشتری از مردان دارند. حریرچی می‌افزاید: جامعه مردسالار واژه نامناسب، اما حاکم بر جامعه ماست. بنابراین با گذشت زمان آسیب‌های‌اجتماعی در جامعه ما زنانه‌تر می‌شود. سرخوردگی برای جامعه زنان به مرور افزایش یافته و فرصت‌های‌اجتماعی، کار و ازدواج برای آنها کاهش یافته است. آمار خودکشی‌ها در میان زنان بالاتر رفته و افسردگی در زنان چهار برابر مردان است. آنها از فرصت‌های اجتماعی و حضور در جامعه منع می‌شوند و حتی حق حضور در استادیوم را ندارند. در جامعه کنونی زنان چگونه هیجانات خود را به شکل طبیعی و سالم خارج کنند؟! او می‌گوید: دختران بیکار دور هم جمع شده و قلیان می‌کشند و به منظور خوشگذرانی بیشتر مواد را هم ترکیب قلیان می‌کنند. انگار غالب افراد جامعه فراموش کرده‌ا‌ند غیرت به معنای حمایت از ناموس و نه سرکوب زن است! حریرچی می‌گوید: چه اقدامات مثبتی برای بهبود حقوق زنان برداشته شده است؟ نیازمند تغییر قوانین درخصوص زنان هستیم. دید غالب برخی افراد به زنان نقش تعیین‌کننده آنها در ترویج بی‌بندوباری است، راهکار اصلی اصلاح نگاه برخی مردان است. او تاکید می‌کند: خوشبختانه جامعه به مرور با حقوق زنان آشنا و آگاه شده است. طبقه متوسط حقوق‌دختران خود را بیشتر محترم می‌شمارند، اما در مناطق حاشیه‌نشین برخی خانواده‌ها دختران را نان‌خور اضافه می‌دانند و آنها را در کودکی شوهر می‌دهند. اگر حقوق‌شهروندی قانون شود قوانین مغایر با آن لغو خواهد شد. زنان با ورود به جامعه مشکلات اخلاقی ایجاد نمی‌کنند.

منبع: آرمان