خانم ابتکار عزیز کمک لازم ندارید؟
مینو مرتاضی‌لنگرودی
چهار دهه از انقلاب می‌گذرد و جمعیت زنان ایرانی تحولات و تغییرات ژرفی را از سر گذرانده‌اند و دیگر نمی‌توان با یک سوت آنها را برای دادن رأی و انتخابات قوه‌ مقننه و قوه مجریه به‌طور موقت به متن سیاست فرا خواند و با دو سوت مجددا آنها را به حاشیه و به اندرونی راند. واقعیت این است که با توجه به افزایش سطح آگاهی‌ها و حساسیت‌های جنسیتی و توانمندی‌های تحصیلی و تخصصی زنان، حنای مصلحت‌اندیشی‌ها رنگ‌ و لعابش را در جامعه از دست داده است. در بررسی شکاف‌های جنسیتی موجود در سطح آموزش عالی در ایران به ازای هر صد مرد بزرگسال باسواد در سطح کشور، ٩١ زن باسواد بزرگسال داریم و به ازای هر صد مرد دانشجو ١٣٠ دختر دانشجو داریم. یعنی شکاف جنسیتی در امر آموزش ترمیم شده است. اما در شکاف جنسیتی موجود در بازار اشتغال به ازای هر صد مرد شاغل، ٢٢ زن شاغل داریم که با توجه به درصد بالاتر زنان در آموزش عالی، این شکاف عمیق‌تر شده است و در شکاف جنسیتی موجود در پست‌ها و مدیریت سیاسی و تصمیمات کلیدی درحال‌حاضر به ازای هر صد مرد نماینده، تنها پنج نماینده زن داریم و بین وزرای کابینه حتی یک زن هم نداریم. با توجه به واقعیت‌های موجود و با توجه به این حقیقت که مدیریت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امروز علم است و در علم‌آموزی در رشته‌های مذکور زنان بیش از مردان دانش آموخته‌اند، باز هم در رابطه با مطالبه پایه‌ای و مبنایی ٣٠ درصد افزایش مشارکت سیاسی زنان و سپردن مسئولیت‌های کلیدی اجرائی به زنان با یک پاسخ نخ‌نما و تکراری از سوی دولتمردان و با کمال تأسف برخی دولت‌زنان مواجه می‌شویم. بهانه مشخص رئیس دولت تدبیر این است؛ ما به شایسته‌سالاری و کیفیت حضور معتقدیم. گویی نزد آقایان کمیت حضور زنان فقط در پای صندوق‌های رأی کمیتی معتبر و مطلوب است. انگارنه‌انگار که کیفیت انتخاب نتیجه همین کمیت حضور زنان پای صندوق‌های رأی و انتخاب کاندیدایی است که در برنامه‌هایش از باور به اعتبار نقش و جایگاه زنان در مدیریت جامعه سخن گفته است. بی‌تردید تمامی نامزد‌های نهاد‌هایی که مقبولیت نهادی‌شان را از رأی مردم می‌گیرند، برای رأی‌آوردن گوششان را برای شنیدن مطالبات زنان تیز می‌کنند اما وقتی سوار بر امواج مطالباتی به منزل مقصود می‌رسند، کمیت مطالبات و کمیت زنان را برنمی‌تابند. حداکثر کنش توسعه‌گرایانه‌شان این است که از زن‌ها بخواهند بین خودشان فهرستی از زنان شایسته تهیه و به دولتمردان تقدیم کنند.چنین دولتمردان و دولت‌زنانی باید توضیح دهند آیا برای به‌کارگیری مردان در پست‌های وزارت و مدیریتی عالی و میانی از مردان نیز درخواست فهرست مردان شایسته جهت وزارت می‌کنند؟ و پرسش مهم دیگر این است؛ آیا رئیس‌جمهور که بر تخصص و شایستگی وزرا و معاونانش پافشاری می‌کند، باور دارد که دولت صددرصد مردانه فعلی، دولتی صددرصد شایسته و کامل است و در عمل ناقض اصل شایسته‌سالاری نیست؟ آیا در نظر ایشان محرومیت کابینه از نگرش و شایستگی‌های زنان نقصی بر آن وارد نمی‌کند؟ آیا شایسته‌سالاری گزینشی و جنسیتی نزد دولت به معنای محروم‌کردن جامعه از نگرش و تدبیر و خرد زنان و تک‌جنسیتی‌کردن سیاست مملکت نیست؟ و مهم‌ترین پرسش زنان از دولتی که به این نوع برداشت از شایسته‌سالاری اعتقاد و باور دارد، این است که: براساس چنین باوری چرا خانم ابتکار را که مردم و دولتیان در شایستگی و تخصص‌شان برای اداره امور محیط زیست وحدت نظر دارند، از جایگاه بحقشان بر می‌دارید و به مقامی غیرمرتبط با تخصص و شایستگی‌شان می‌گمارید؟ به‌نظر می‌رسد تنها هدف از پرتاب‌های بی‌هدف کشتن زمان و راحت‌شدن از شر مطالباتی است که هرچند برای زنان ضروری و حیاتی است اما برای سیاست‌ورزان فقط به‌ درد موج‌سواری می‌خورد و دیگر هیچ! … به‌عنوان مصداق، چند روز پیش به اتفاق دوستان تصویری لطیف که خانم ابتکار عزیز به مناسبت روز خانواده از دو مرغ دریایی که آرزومندانه به جوجه‌شان چشم دوخته بودند، در صفحه تلگرامشان گذاشته بودند، دیدیم؛ به‌واقع دچار تأثر خاطر شدیم. تأثر خاطر از اینکه شایستگی و بایستگی زنان در مقام کلیدی تصمیم‌سازی مانند معاونت ریاست‌جمهور همچنان اسیر و در بند جنسیت و کلیشه‌های جنسیتی است. شایسته‌سالاری بهانه‌ای بیش نیست. تن‌ندادن به شاخص کمی ٣٠ درصد افزایش مدیران و وزیران زن هم بهانه‌جویی است. شما کجای جهان سراغ دارید مردان و زنان هم‌عصر در یک جامعه نسبت توسعه‌یافتگی و شایستگی‌شان برای تصدی امور صفر و صد باشد. یعنی مردان صددرصد به دلیل مردبودن‌شان شایسته تلقی شوند و به‌وفور مرد شایسته وزارت در دسترس باشد؛ اما زنان به دلیل زن‌بودن‌شان چراغ بردارند و کفش آهنی بر پا و عصای آهنی بر دست بگردند تا فهرستی از زنان شایسته تهیه و به سمع و نظر دولتمردان و دولت‌زنانی که به بهانه شایسته‌سالاری زنان را از حق انتخاب‌شوندگی‌شان محروم می‌کنند، برسانند؟ و طنز قضیه به طنز نهفته در آرزوی مرد خارکنی می‌ماند که به بهانه شوهردادن دخترک زیبای دم‌بختش و رسیدن به آبی و نانی از آرزوهای دست‌نیافتنی خود نیز پرده برمی‌دارد. «یه دختر دارم شاه نداره و در خوشگلی تا نداره. شاه بیاد با لشکرش شاهزاده‌ها دوروبرش آیا بدم آیا ندم؟! حالا برعکس شده. زنان بیایند با همه شایستگی‌ها و تخصص و تعهدشان و فهرست‌هایی هم از زنان متخصص و متعهد و باسواد بیاورند و خواستار و خواستگار موقعیت وزارت و وکالت شوند. حضور صددرصدی خانم ابتکار در همایش‌ها و موضوعات مربوط به محیط زیست بیان‌کننده تعلق خاطر ایشان به طرح‌ها و پروژه‌های شایسته و ناتمام و نیمه‌کاره مانده‌ای است که در مقام معاونت محیط زیست از چند سال پیش دغدغه اجرا و اتمام آنها را داشته‌اند. تغییر پست خانم مولاوردی از جایگاهی که شایسته آن بودند نیز برخلاف استدلال مبتنی بر شایسته‌سالاری است که این روزها از زبان سیاست وارد گوش جامعه و در عمل از آن گوش سیاست خارج می‌شود. دغدغه‌هایی که چهار سال گذشته جان و اعتبار و آبروی‌شان را بر سر آنها گذاشتند و بسیار سخنان ناروا و اتهامات شنیدند و با شایستگی تمام از تدبیر و اعتدال دفاع کردند. بالا رفتیم، آب در ماست کرده و دوغ بود. پایین آمدیم ماست بود… قصه ما راست بود.
منبع: شرق